5.30.2010




Editor Daveed fakheri
سر دبیر داوید فاخری

یورویژن: صدرنشینی آلمان پس از ۲۸ سال
نروژ، صدرنشین ۲۰۰۹، روز ۲۹ مه میزبان برگزاری مسابقهی انتخاب خوانندگان برتر اروپا یا "یوروویژن" بود. ۱۲۵ میلیون بینندهی این رویداد، البته به تخمین برگزارکنندگان، جایزهی سال ۲۰۱۰ را به لِنا مِیِر از آلمان دادند.
بد نیست بدانیم که اسرائیل تا کنون موفق به دریافت ۳ جایزه اول این رویداد هنری فوق   العاده بوده است و در زمانهای دیگر نیز همواره در میان ۲۵ خوانندگان برتر در بخش فینال * یوروویژن *  قرار داشته است !

  نگاهی به برجستگان هنری شرکت کننده و برنده یورو ویژن امسال ۲۰۱۰ 

  المان در این مسابقات مقام اول را به خوانندگی * لنا * به خود اختصاص داد !

کاندید اسرائيلی با اهنگ زیبای * کلمات * در بخش پیش نهائی « یوروویژن » شرکت داشت
 فرانسویها نیز در این مسابقه خوب درخشیدند

گوگوش ۶۰ ساله شد ،تولدش مبارک 
جیم اصف
 او را در  هنر نمائی ۶ سالگی اش تما شا کنیم









لطیفه هائی از جیم اصف
زن به شوهرش میگه اصلأ اینطور نیست این همسایه قزوینیمون هر وقت تو نیستی نمیاد سراغ من . شوهرش میگه پس این بابا دیوونس که هر وقت تو نیستی میاد سراغ من !
  
خوش باوری همش دعا می کرده بچه دار شه ، یه شب جبرئیل میاد تو خوابش و بهش میگه عوض این همه دعا برو زن بگیر
  
خانواده دوستی مشكي پوشيده بود بهش ميگن چي شده ميگه بابام مرده ميگن چرا پاره پوره پوشيدي؟
ميگه خدا بيامرز نمیذاشت چالش كنيم

سر کلاس پزشکی استاد به دانشجوها میگه : کدوم عضو انسانه که تا  ۹  برابر بزرگتر میشه؟ دختره میگه استاد من میدونم ولی روم نمیشه بگم..... پسره میگه : من میدونم استاد مردمک چشمه!! استاد به پسره میگه : آفرین .
به دختره هم میگه : شما هم توقع بی جا نداشته باشید

دو دیوانه داشتند با هم صحبت می کردند . اولی گفت : می دونی برای شب جشنی که میخوان واسمون بگیرند ، من یک برنامه آکروبات خیلی جالب تهیه کردم ، از بالای یک نردبان شیرجه میرم تو یک بطری! دیوونه دومی میگه : مگه دیوونه شدی؟ آدم با این بزرگی چه جوری میتونه تو بطری بره؟ دیوونه اولی میگه : همین جوری که نمیرم ، یه قیف میزارم سر بطری

غضنفر برای بار اول نماز خواند گاوش مرد ، روز دوم نماز خواند الاغش مرد ، روز سوم زنش گفت پیاز نداریم 
گفت خدا شاهده اگه بخوای قر بزنی بلند میشم دو رکعت هم خرج تو میکنم

یه خانم مکش مرگ ما میره پیش یه خیاط دنیا ندیده  و  میگه : آقا من یه لباس می خوام که وقتی خم میشم از جلو سینه هام معلوم باشه از عقب شرتم .
بدبخت خیاطه که تا بحال همچین لباسی ندوخته بوده میگه : خانم ما معمولی می دوزیم خودت هر جا رفتی بگو من جنده ام

کله خرهائی سفينه ميسازن برن خورشيد. بهشون ميگن چقدر خرين ذوب ميشين
ميگن فکر اونجاشم کرديم، اگه طبق برنامه بريم شب ميرسيم

یكی تو استادیوم بوده داشته فوتبال نگاه می كرده هی با خودش می گفته عجیبه واقعاً عجیبه. ازش میپرسن که چی عجیبه؟ 
می گه :  ۱۰۰ هزار تماشاچی  ۲۲ تا بازیكن ۳ تا داور.!
 می گن خوب کجاش عجیبه؟
می گه اخه این گنجشكه همه رو ول كرده اومده ریده رو سر من

یا رو شاکیه  از اینکه مرتیکه   همسایه اش  ساعت  ۲ نصف شب هی با مشت میكوبیده به دیوار خونش عصبانی و نا راحت بوده !
 
دوستش میگه : عجب آدم های مردم آزاری پیدا میشن.حتماً نذاشتن بخوابی دیگه ؟
 شاکیه میگه
خوشبختانه خواب نبودم ,داشتم شیپور تمرین می كردم

يكي افتاده بود توی استخر . داشت با صداي بلند داد ميزد كمك ! كمك ! من شنا بلد نيستم کمکم کنین
یه پفیوز که اونجا  دم استخر ایستاده بود   ميگه 
زهر مار ، منم تنيس بلد نيستم . خوبه داد بزنم؟










در ادمه این بخش
Continue






No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information