۲۷ شعیان ۱۴۳۳ کون لیسان اعراب شهوتران
برابر با ۲۷ تیر ۱۳۹۰ ایران اشغالی
برابر با ۲۷ تیر ماه ۲۵۷۱ ایرانی
برابر با ۱۷ جولای ۲۰۱۲ انگلیسیها
با ان چشمهای چپشان
با ان چشمهای چپشان
************
داستان دختر فراری
به همراه نکات آموزنده
به انتخاب ژاله حکیمی
شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به ناگاه دختري وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشاره کرد که سكوت كند و هيچ نگويد.
دختر پرسيد: شام چه داري؟
طلبه آنچه راکه حاضر کرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف بازنان حرمسرای شاه عباس خارج شده بود در گوشهاي از اتاق خوابيد.
صبح که دختر از خواب بيدار شد و از اتاق خارج شد ماموران، شاهزاده خانم راهمراه طلبه جوان نزد شاه بردند.
شاه عصباني پرسيد: چرا شب به ما اطلاع ندادي
محمد باقر گفت: شاهزاده تهديد کرد که اگر به کسي خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد
شاه دستور داد که تحقيق شود که آيا اين جوان خطائي کرده يا نه؟ و بعد از تحقيق از محمد باقر پرسيد: چطور توانستي در برابر نفست مقاومت نمائي؟
محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه ديد که تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسيد.
طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه مي نمود. هر بار که نفسم وسوسه مي کرد يکي از انگشتان را بر روي شعله سوزان شمع ميگذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره ازسر شب تا صبح بدين وسيله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شيطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ايمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهيز کاري او خوشش آمد و دستور داد همين شاهزاده رابه عقد مير محمد باقر در آوردند و به او لقب ميرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وي به عظمت و نيکي ياد کرده و نام و يادش را گرامي ميدارند.
از مهمترين شاگردان وي مي توان به ملا صدرا اشاره نمود.
نكته درسي: اگر شب در حال درس يا مطالعه بوديد حتما درب را باز بگذاريد و در اطاقتان هم حتما شمع داشته باشيد چون برق با كسي شوخي ندارد و از انگشت دست تا فرق سر را میسوزاند و جزغاله میکند...!!!
نکته اخلاقی: چرا یک آخوند یا طلبه نمی تواند در اتاقی که یک خانم هم حضور دارد مثل آدم کپه مرگش را بگذارد و بخوابد تا با 10 تا انگشت سوخته صبح نکند؟
ویا بین سوزاندن انگشت و رفتن بیرون از اطاق آن را که دردش کمتر بود انتخاب میکرد...مگه نه؟!...
نکته بیولوژیکی کنکور: اگر پس از سوزاندن 10 تا انگشت هنوز صبح نشده بود، چه جای دیگری را باید می سوزاند؟
نکته تکنولوژیکی کنکور: آیا بهتر نبود بجای آن ده تا انگشت...از ابتدا همان یک جا را میسوزاند و این همه خسارت به ده تا انگشتانش نمی زد؟؟؟!!!
نکته هوشی کنکور: آیا بهتر از همه این نبود که با اون شاهزاده خانم صحبت می کرد و در صورت جلب رضایتش با جاری کردن صیغه عقد موقت تکلیف شاهزاده ونفس خویش را روشن می کرد و تا صبح حالش را هردو می بردند... و چنانچه اگر به درخواستش توجهی نمیشد آنگاه سراغ راه حل های دیگر میرفت؟؟؟!!!...تا نظر شما چی باشه...
تفاوت راضی کردن زنان
بین گاوهای نر و مردان نر
به انتخاب پرویز حکیمی
|
|
خوابی که من دیدم
مدتی پیش در جمعی از هر دری صحبت شد،من گفتم
سنی دارم سلامتم هم بد نیست این را هم فهمیده ام
که با غذای مناسب می توان سالم بود . اما چقدر غذا
لازم داریم که بایستی بخوریم و چرا زیاد بخوریم که
تن خود را مشغول هضم غذا کنیم .چون دقت کردم
آنهائی که غذا کمتر می خورند سالم ترند و شب هم
راحت تر می خوابند .بنا براین برنامه غذائیم را تغییر
داده بودم که این خواب را دیدم . خلاصه آن این است
که برای بینی ام مسائلی پیش آمد و چون بیدار شدم
دیدم راحت تر از بینی ام نفس می کشم .در حالیکه
تما م عمرم نمی توانستم از بینی ام بطور کامل تنفس کنم
آیا با تنظیم غذا این مشکلم حل شد؟ اگر اینطور است
دوستان کمک می کنند ؟ که در مورد موضوعات زیر
صحبت کنیم.
چه غذائی بخوریم؟
چه اندازه باید بخوریم؟
چه موقع و چه طوری غذا ها را بخوریم؟
******************
به انتخاب مژگان هارونی
بدل احمدی نژاد به نام « محمود کون چون » در چین کشف شد
گلشیفته فراهانی بار دیگر جنجال آفرید،
این دفعه کاملآ برهنه!!.
به انتخاب راز هنه
|
چشم پزشک و ادم خوش باور
به انتخاب حمیـــد
رفته بودم به نزد چشم پزشکچون همیشه خراب میبینم
گفتم این چشمها معالجه کنظلمات آفتاب میبینممنقلب گشته حالت چشممهمه جا انقلاب میبینمملتهب گشته مردمک زان روهمه در التهاب میبینمنان خالی سفره خود رامرغ و جوجه کباب میبینمتوی جیبم که اکثرا خالیستشپشک با سه قاب میبینمیاوه گویان بی سر و پا راهمه عالیجناب میبینمدزدهای سر گردنه راحضرت مستطاب میبینمحرف مفت جفنگ بی سروته رامثل حرف حساب میبینماین همه دود ودم که در شهر استبوی عطر گلاب میبینمآب جوی های شهر تهران راچون طلای مذاب میبینمکلمات رفاه و آزادی رافقط در کتاب میبینمیا تصویر شهر فاضله راعکس توی قاب میبینمنظم این عالم منظم رابی حساب و کتاب میبینممشکلات اساسی مردمهمه را بی جواب میبینمچاره ساز تمام مشکلهایک زورو با نقاب میبینمهر زمان وعده خوش آیدپر ز لفت و لعاب میبینملیک گاه عذاب و گاه عقاباضطراب و شتاب میبینمشب به شب نقشه میکشم با خودروز نقش بر آب میبینمهر زمان فالگیرم از حافظخویش را کامیاب میبینمهر شب جمعه دلبری طنازتوی خواب میبینممرغ پر کنده را به قصابیدختری بی حجاب میبینمچون به من خانمی سلام کندعلتش فتح باب میبینممن چپولم خدایا شفایم دهراست را پیچ و تاب میبینمبس کن این شعر بی مزه هالوسرتو زیر آب میبینم
************************
جملات الهام بخش
به انتخاب سوزان حلیمی / انگلستان
خدا کند که ایران مثل عربستان سعودی نشود
که ادمهای بدبخت را انگشت دست و گردن
میزنند ودزدهای بزرگ در مسند حکومت نشسته اند
سرزمين «دزدان كوچك» و «آبرومندان بزرگ»!
بابك داد
اول: «دزدان كوچك» در سرزمين من!
سه روز قبل يك پسر ۱۶ ساله با يك تفنگ پلاستيكي و يك چاقو وارد «بانك صادرات سيرجان» شد و قبل از سرقت بانك، دستگير و بلافاصله روانه زندان شد! او يك نيم تنه فلزي هم بر تن داشت كه نوعي «زره خار دار» بود، تا هيچكس نتواند او را دستگير كند. او چند هفته بعد از برملا شدن نقش «بانك صادرات ايران» در اختلاس سه هزار ميليارد توماني، به شعبه كوچكي از همان بانك در سيرجان حمله كرد، اما براي هر منظوري كه داشت، ناكام ماند. شايد قوه قضائيه اين پسر نوجوان را به جرم اقدام به سرقت، به «قطع دست» محكوم كند.
همانند كارگر جواني كه مهرماه پارسال به يك قنادي در تهران دستبرد زد و چهار ميليون تومان از صندوق آن برداشت و سه ميليون آن را بين ساير كارگران قنادي تقسيم كرد و بابت همان يك ميليون توماني كه بابت حقوق ماهانه خودش برداشت، به حكم «قطع يد» محكوم شد.
و يا مانند آن جوان مشهدي كه همان پارسال، دستش را به جرم «اخذ مال نامشروع از طريق سرقت» در زندان مشهد قطع كردند و محمد ذوقی، دادستان مشهد گفت: «عمل یک سارق می تواند در شرایطی از مصادیق "جرم محاربه" باشد که مجازات سنگین "اعدام" را در پی خواهد داشت ولي در سرقت هایی که مصداق محاربه نباشد، با يك درجه تخفيف(!) و بر اساس قانون مجازات اسلامی و آیه ۳۸ سوره مائده قرآن: «اصل بر قطع ید سارق است».
و اين است سرنوشت بخش زيادي از نوجوانان و جوانان سرزمين من. كساني كه يا در كوههاي مرزي «كولبري» (قاچاق خرده كالا) مي كنند و عاقبت شكار تك تيراندازان پليس مي شوند. و يا كارگري و باربري مي كنند
و يا گرفتار باندهاي مواد مخدر مي شوند و يا بالاخره روزي رگ دستان خود را با تيغ عصيان، چاك مي دهند و در خاموشي و تنهايي مي ميرند.
نسل سوخته اي كه هيچ آينده روشني در مقابل خود نمي بينند و همين امسال «هفت ميليون نفر» ديگرشان، «ترك تحصيل» كردند و از گردونه باطل تحصيل در سرزميني كه «علم و هنر» در آن هيچ فضيلتي ندارد، خارج شدند.
اين سرنوشت دزدان كوچك سرزمين ماست. سرزميني كه دزدهاي بزرگ، نه تنها از پيگرد قانوني مصون هستند، بلكه جزو «بزرگان» و «محترمين» جامعه جاي دارند.
دوم: «بزرگان آبرومند» در سرزمين من!
بيخود نيست كه خيلي از جوانان بسيجي و بيكار سرزمين ما، براي اظهار وجود بر روي هموطنان خود و به روي زنان و مردان معترض تيغ و قمه مي كشند و در ضيافت تجاوزهاي جنسي به معترضان و زندانيان شركت مي كنند.
آنها به درستي دريافته اند در سرزميني كه فضيلت آدمها در ميزان «رذيلت» آنهاست، هر چه كثيف تر باشي، بزرگتر و عزيزتر مي شوي!
پس با رمز «فتح المبين» به پسرهاي معترض تجاوز مي كنند و...
سرزمين من تنها جاي زمين نيست كه «سرزمين فرصتها» براي اوباش و اراذل جامعه است. اما در هيچ كجاي زمين، اراذل و اوباش با نام دين و به بهانه عمل نيك، چنين بر ناموس و مال و جان انسانها چنگ نيانداخته اند.
در سرزمين من، كافي است «راننده بنز ۲۲۰ آيت الله خميني از فرودگاه تا بهشت زهرا» باشي، تا بتواني بر بزرگترين بنياد اقتصادي كشور (بنياد مستضعفان) رياست كني و يكباره۱۲۳ ميليارد تومان از پول مستضعفان را به جيب بزني و از كيفر «قطع يد» در امان بماني! و تازه آبرويي بيشتر از قبل پيدا كني. محسن رفيقدوست را مي شناسيد؟ او هنوز هر دو دستش را دارد و هرگز به خاطر سرقت و اختلاس 123 ميليارد توماني در سال 74 دستش قطع نشد!
در سرزمين من كافي است «چوپاني» باشي كه به گرگها فرصت درندگي گوسفندان را مي دهد، آنگاه مي تواني مثل محسن رضايي فرمانده سپاه بشوي و فرزندان ملت را به قتلگاه هشت ساله يك جنگ بي سرانجام بفرستي و بعد از عمري قاچاق سلاح و سيگار و عافيت نشيني، وقتي از بالا امر كردند؛ «نامزد» انتخابات بشوي و هر وقت امر كردند؛ «انصراف» بدهي و هر وقت تقلبي شد، به فرموده بالايي ها؛ «خفقان مرگ» بگيري و از آنچه «ناموس» خود مي خواندي، يعني از «رأي مردم» چشم بپوشي. مطمئن باش حتي اگر هزاران ميليارد دلار سيگار و مشروب هم به كشور وارد كني، هيچ آيه اي از قرآن براي قطع دستانت نخواهند يافت! كافي است بزرگ و آبرومند و كمي هم «بي ناموس» باشي!
در سرزمين من كافي است جايي در آن بالا بالاها داشته باشي. همين كه وارد حلقه بشوي، كار تمام است. ديگر هر كاري، هر كاري كه مي خواهي بكن و مطمئن باش كه از پيگرد در امان هستي.
در سرزمين من، كافي است داماد رئيس بازرسي بيت رهبري باشي و مثل «محمد جهرمي» از دوستان آيت الله جنتي و رحيمي و احمدي نژاد و بيت رهبري باشي و سهم هر كسي را به موقع داده باشي! مهم اين است كه در حلقه حاكميت يك جايي داشته باشي. در آن صورت مطمئن باش حتي اگر سه هزار ميليارد تومان از پول مردم را هم به جيب بزني، باز هم گزندي نخواهي ديد و آن آيه معروف ۳۸ سوره مائده براي قطع دست آن نوجوان سيرجاني و آن كارگر قنادي اجرا خواهد شد ولي گزندي به تو نمي رساند!
اگر روزي از فلاكت آن نوجوان سيرجاني رهايي يافتي ولي به حلقه بزرگان راهي پيدا نكردي، تازه شده اي مثل ميليونها نفري كه زنده اند، اما زندگي نمي كنند! نگران اوقات فراغت خود و خانواده ات نباش! در آن روز هم چيزي براي تفريح داريد! شايد بامداد روزي به همراه خانواده ات در ساعت پنج صبح به ميدان شهر برويد و براي ديدن اجراي حكم قطع دست و يا دار زدن يك نوجوان و سنگسار يك زن جمع شويد و فرياد بزنيد:«لا حكم الا لالله!». كافي است خود را از دزدي بزرگان بيخبر جلوه بدهيد،
كافي است فراموش كنيد سردار نيروي انتظامي با شش زن برهنه نماز جماعت خواند و زنا كرد و سنگسار هم نشد.
كافي است از ياد ببريد فلاحيان يك بانوي مهماندار را به خلوتگاه خود كشاند و باعث خودكشي اش شد.
فراموشي، اكسير زندگي در سرزمين ماست! فراموش كنيد ممكن است روزي همين طنابي كه بر گردن اين نوجوان رقصان بر چوبه ي دار است، بر گردن شما و يا فرزندتان هم خواهد افتاد. كافي است فراموش كنيد از جماعت گرگها هستيد، يا از جماعت گوسفندان!
در سرزمين من، انگار حكم خداوند جاري نمي شود مگر با ريختن خون! و چه خوني ارزان تر از خون بيگناهان، خون نوجوانان؟ در سرزمين من، آيات قصاص و سنگسار و قطع دست، در مورد «بزرگان محترم» كه به گفته آيت الله جنتي بايد آبرويشان(!) محفوظ بماند، هرگز اجرا نمي شود. اما در مورد مردمي كه هيچ پناهي ندارند، براي اجراي قصاص و حدود الهي، حتي يك روز هم تأخير جايز نيست!
راستش گاهي در چيزي ترديد مي كنم. گويا خداوند كه موعظه گويان هرزگويش در سرزمين من، هزاران آيه و صدها سوره مجازاتش را بر فرق ما كوفته اند، «هرگز» و حتي يك بار هم از روي محبت بر سرزمين ما عبور نكرده است.
گويا نسيم رحمت خدايي، به اين سرزمين كه رسيد؛ يا خشكيد، يا يخ زد. و يا سوخت!
باور دارم خداوند سالهاست كه در سرزمين من، توقف نكرده است. وگرنه دزدان كوچكش چنان بدفرجام نبودند كه با يك دست ناقص، به گدايي بيافتند و بزرگان آبرومندش، آن چنان در امان نبودند كه به ريش مردم بخندند و دزدي را آزادنه تر ادامه دهند.
به قول شازده كوچولو: «انگاري يك جاي كار مي لنگد؛ هميشه!»
|
***********
|
کاریکاتورهای * ازدواج موقت! * . بله؟
چه کنم چاره ندارم بعـــــــــــعــــــــعـــــله
چه کنم چاره ندارم بعـــــــــــعــــــــعـــــله
به انتخاب خوب پسر
متخصصان تغذيه مي گويند برخي ترکيبات غذايي مي توانند سر بدن را کلاه بگذارند! يعني بدنمان بعد از خوردن آن ترکيبات غذايي نمي فهمد که واقعا سير شده يا نه. اين نوشته را بخوانيد تا منظور متخصصان تغذيه را متوجه شويد.
به انتخاب ساریت شمش / اسرائیل
مصریها را هم در همان چاله ئی انداختند که ما را !.
برای این بخت برگشتگان مصری هم انقلاب بهاری مانند انقلاب جمهوری اسلامی که جز خزان و زمستان برای وطن فصلی نگذاشت انان را نیز که هنوز خواب الوده در رؤیاهای انقلابی غلط میزدند را نرسیده بی نصیب از عطر شکوفه های بهاری ربوده و در داخل یخچالهای زمستانی رها کرد!.
در فیلم زیر شاهد ان خواهیم بود که از مدتی قبل ایستگاه تلویزیونی در مصر به راه
افتاده که برنامه گزاران ان را
زنان با حفظ حجاب کامل با سر و صورت و دست و پای انان که در لباده هائی به رنگ سیاه که سرتاپایشان را پوشانده پنهان شده اند و رو به دوربین نشسته و برنامه اجرا میکنند، تشکیل میدهند!.
این جماعت معتقدند که از طریق این ایستگاه تلویزیونی که ما دربدران و دربندان ایرانی بهتر میدانیم چه کسانی دائر کنندگان ان هستند به اصطلاح فرامین * حضرت محمد-ص * را به زنان عرب میاموزند!! به همانگونه که اخوندهای سرزمین پارس به خورد امت همیشه در صحنه میدهند!!!.متاسفانه از ارزوی بقای عمر نیز برای انان دیگر خیلی گذشته که برایشان از خداوند ارزو کنیم !.
خاک عالم بر سرم
|
هادي خرسندي
به انتخاب ءژگان هارونی
انقلابي کردم و شد غرق ماتم کشورم --------- خاک عالم بر سرم
تازه فهميدم بلانسبت که خيلي هم خرم -------- خاک عالم بر سرم
همچو مرغي پر کشيدم از قفس، جان خودم! ---- حال آسوده شدم !!
هم قفس شد تنگتر، هم کنده شد بال و پرم! ------ خاک عالم بر سرم
حکم کردندم بگويم «مرگ بر شاه» آن زمان ..... گفتم و کردم فغان
شاه مرد و من به مرگ خويشتن هم حاضرم! ..... خاک عالم بر سرم
حکم کردندم بگو «الله اکبر» روي بام ...... رفتم و گفتم مدام
حال بي «الله» مانده، زير بار اکبرم! ...... خاک عالم بر سرم
گفت آقا: "ضد آمريکا" بده دائم شعار ........... هي زدم آنرا هوار
گفت خود پنهان به آمريکا که: "لاکن نوکرم!" ! ... خاک عالم بر سرم
عدهاي قاتل، رئيسجمهور يا رهبر شدند ..... صاحب کشور شدند
اين ميان من ملتم يا امتم يا منترم! ......... خاک عالم بر سرم
چون رئيسجمهور را بينم، بيفتم در عذاب ..... ميکنم خود را خراب
همچنين زهرهترک از ديدن آن رهبرم ....... خاک عالم بر سرم
مالک ِ پائين اندامم، فقيه حاضر است ............. چارچشمي ناظر است
هم به شورتم کار دارد، هم به وضع بسترم .......... خاک عالم بر سرم
گفته آقا عشقبازي نيست بعد از اين مجاز ............ من که دارم اعتراض
پس تحصن کردهام زير پتو با دلبرم! .............. خاک عالم بر سرم
اي که پرسي روزگارم غرق وحشت يا غم است؟ .. وحشت و غم باهم است
خشتک خيسم ببين، بنگر به چشمان ترم ............ خاک عالم بر سرم
چه بر سر مملکت من امده؟
به انتخاب پرویز - ف
زکریای رازی آمد و رفت!
انیشتین آمد و رفت!
فروید آمد و رفت !
استیو جابز که به نوعی پدر تکنولوژی نوین بود هم آمد و رفت
اما هنوز در همسایگی ما
مادری اسپند دود می کند !
پدری گوسفند می کشد !
دختری طالع بینی می خواند که شوهرش باید متولد چه ماهی باشد !
پسری پشت ماشینش می نویسد: بیمه قمر بنی هاشم !
هنوز برای ازدواج استخاره می کنند !
هنوز مردی به همسرش به جرمِ کم حجابی!! تهمت فاحشه میزند!
توی چاه پول میریزند و نامه پست می کنند !
از کشتن یک بچه ۱۷ ساله ذوق می کنند
ایا این خضلت بندگی است که زیر پوست مملکت من خانه کرده؟!!!
تعجب نکنید! اینهم یه جور دهن کجی به حکومت اخوندهاست
رانندگی یک پسر ۴ ساله در خیابانهای تهران
به انتخاب ژاله حکیمی
جملاتی از بزرگان جمهوری اسلامی که
مترجم بخت بر گشته باید انانرا ترجمه کند
به انتخاب ، میترا دلی
احمدي نژاد به فارسي چنين گفت:
« غرب دست از بچه بازي بردارد و با دم شیر بازی نکند "
لوماتن چنين نقل کرد: « احمدي نژاد گفت که غرب دست از لجاجت و تجاوز به کودکان بردارد و
با شيرها بازي نکند
نشريه اسپانيايي ال پائيس نيز نوشت: « رئيس جمهور ايران غرب را متهم به کودک آزاري کرد و
گفت که شوراي امنيت نبايد با شيرها بازي کند
نشريه لا کرودونياي ايتاليا نيز نوشت: « احمدي نژاد به غربي ها هشدار داد که نبايد با لجبازي به کودکان تجاوز کنند و شيرها را بکشند
و علی لاریجانی گفت: " با نشان دادن
« لولو» ی شورای امنیت، مردم
ایران رو به قبله نمی شوند "
ترجمه نیوزویک: علی لاریجانی گفته است که اگر شورای امنیت مثل موجوداتی که بچه ها را می ترسانند ظاهر شود، مردم ایران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمی کشند
ترجمه نشریه اسپانیایی ال پائیس: علی لاریجانی گفت که اگر شورای امنیت چیزترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد، باز هم مردم ایران به سوی عربستان سعودی نمی خوابند
ترجمه نشریه فرانسوی اومانیته: علی لاریجانی گفت که دراز کشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان
بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانه ای بترسند، این یک داستان ایرانی است !
جملات بسیار پند اموز
به انتخاب خوب پسر
من شیفتۀ میزهای کوچک کافه ای هستم…
که بهانه نزدیک تر نشستن مان می شود…
و من …
روبه روی تو …
می توانم تمام شعر های ناگفته دنیا را یک جا بگویم
نمی دانی چقدر غمگینم!!! ،درست مانند پیرزنی که
آخرین سرباز برگشته از جنگ ، پسرش نیست
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند ،
بعضی از قراردادها وعهد ها را روی قلب ها می نویسند ...
حواست به این عهد های غیر کاغذی باشد
شکستنشان
انسانی را میشکند
جادۀ زندگی نباید صاف و مستقیم باشد ، خوابمان می گیرد ... دست اندازها نعمتند...!!!
ﭘﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨدﺗراز قد ﻣﺎﺳت
ﺑرﺍﯼ ﺭﺳﯿد ﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣوﺍظﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿزﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔذﺍﺭﯾم!!!!!
شاید دیگران خوبی های تورا فراموش کنند، اما تو خوب بودن را فراموش نکن . . .
گاهی آنقدر خدا زود به خواسته هایمان جواب میدهد
که باورمان نمیشود از طرف او بوده
اینجاست که میگوییم « عجب شانسی آوردم »
وقتی از آدمی بت می سازی ، همه ی رفتارهایت تبدیل به عبادت می شود
و این بزرگترین خیانت به خود است . . .
گاه آدمی در بیست سالگی می میرد ولی در هفتاد سالگی به خاک سپرده میشود.
تمام مزرعه کافر صدایش می زدند
گل آفتابگردان کوچکی که عاشق باران شده بود
نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام ، یک صحرا گذشته است !
|
طنز- احمدي نژاد: يارانه ها حلال است ،
بهش دست نزنيد
No comments:
Post a Comment