5.20.2015

توراه و هغاراه شنبه ۲۳ ماه مه ۲۰۱۵












سردبیر :‌داوید فاخری

Editor : David Fakheri



עורך ראשי
דויד פאחרי












من یک یهودی هستم



انا من الیهـــــــــودی


اری من یکی از یهودیانم

از هر کجا که رانده شدم جای دیگری
مرا با کمال رغبت در میان خود
پذیرفتند تا انان نیز بتوانند از توانائیهای
من یهودی به تجربه از انچه در حال
سرگردانی برای دیگران داشتم و

ان دیگران به صرف ( تصور ) انکه دیگر


« خود کفا »


شده اند و احتیاجی به من ندارند مزدش را


با ازار و اذیت و تبعید و تغییر مذهب و کوچ اجباری


که بر من و بر قومم روا داشتند 


 پرداختند 



که انهم قصه مشابه خودش را دارد


اما با وجود این هنوز ما یهودیان بر طبق

فرامین * توراه * مجبوریم برای ادای خدمت
به بشریت در هر شرائطی
استینها را بالا بزنیم


و نگذاریم که
دیگر هرگز *

ان قصه های شوم نه برای قوم ما
و نه برای دیگر ملتها اتغاق بیفتند

tanehnazan.com


Contact, تماس، צרו קשר


*********************

عکس مربوط به پاراشای بمیدبار
کار هنرمند جهانی یهودی
مارک شاگال


فصل اول پاراشای بمیدبار



1.      در اولين روز ماه دوم از دومين سال خروج آنها (فرزندان ييسرائل (اسرائیل)) از سرزمين مصر، خداوند در بيابان سينَي (سینا) در چادر محل اجتماع به مُشه (موسی) چنين گفت:

2.      تمام جمعيت فرزندان ييسرائل (اسرائیل) را برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان سرشماري كنيد، سرشماري آنها از روي تعداد اسامي مردها باشد.

3.      تو و اَهَرُون (هارون) آنها را از بيست ساله به بالا هر كسي را كه در ييسرائل (اسرائیل) مشمول خدمت زير پرچم ميباشد، برحسب جمعيتشان به حساب بياوريد.

4.      از هر سبطي يك نفر، كسي كه رئيس خاندان پدريش است با شما باشد.

5.      نامهاي آن كساني كه با شما حضور خواهند يافت اينها هستند: براي (سبط) رِئووِن، اِليصور پسر شِدِاور.

6.      براي (سبط) شيمعُون، شِلوميئِل پسر صوري شَداي.

7.      براي (سبط) يِهودا، نَحشُون پسر عَميناداو.

8.      براي (سبط) ييساخار، نِتَناِل پسر صوعار.
9.      براي (سبط) زِوولون، اِليآو پسر حِلُون.
10.  براي فرزندان يوسف براي (سبط) اِفرَئيم، اِليشاماع پسر عَميهود، براي (سبط) مِنَشِه، گَمليئِل پسر پِداصور.
11.  براي (سبط) بینيامين، اَويدان پسر گيدعُوني.
12.  براي (سبط) دان، اَحيعِزِر پسر عَميشَداي.
13.  براي (سبط) آشِر، پَگعيئِل پسر عُوخران.
14.  براي (سبط) گاد، اِلياساف پسر دِعوئِل.
15.  براي (سبط) نَفتالي، اَحيرَع پسر عِنان.
16.  اينها دعوت شدگان جمعیت، رؤسای قبیلههای پدریشان سران هزارههاي (فرزندان) ييسرائل (اسرائیل) ميباشند.
17.  مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) اين اشخاص را كه به نام معرفي شده بودند به همكاري خود برگزيدند.
18.  و تمام جمعيت را در اول ماه دوم جمع كردند. آنها نسب افراد ذكور بيست ساله به بالاي خود را فرد فرد برحسب قبيله و خاندان پدري تعيين كردند.
19.  مُشه (موسی) همانگونه كه خداوند فرمان داد آنها را در بيابان سينَي (سینا) شمرد.
20.  فرزندان رِئووِن نخستزادهي ييسرائل (اسرائیل)، تمام مردان بيست ساله به بالا، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، هر نفر از روي تعداد نامها به قرار زير بودند.
21.  شمردهشدگان سبط رِئووِن چهل و شش هزار و پانصد (نفر).
22.  فرزندان شيمعُون، مردان بيست ساله به بالا، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، شمرده شده طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، هر نفر از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
23.  شمردهشدگان سبط شيمعُون پنجاه و نه هزار و سيصد (نفر).
24.  فرزندان گاد، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
25.  شمرده شدگان سبط گاد چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه (نفر).
26.  فرزندان يهودا، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيستساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
27.  شمرده شدگان سبط يِهودا هفتاد و چهار هزار و ششصد (نفر).
28.  فرزندان ييساخار، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
29.  شمرده شدگان سبط ييساخار پنجاه و چهار هزار و چهارصد (نفر).
30.  فرزندان زِوولون، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
31.  شمرده شدگان سبط زِوولون پنجاه و هفت هزار و چهارصد (نفر).
32.  فرزندان يوسف، از فرزندان اِفرَئيم، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
33.  شمردهشدگان سبط اِفرَئيم چهل هزار و پانصد (نفر).
34.  فرزندان مِنَشِه، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
35.  شمردهشدگان سبط مِنَشِه سي و دو هزار و دويست (نفر).
36.  فرزندان بینيامين، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
37.  شمردهشدگان سبط بینيامين سي و پنج هزار و چهارصد (نفر).
38.  فرزندان دان، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
39.  شمردهشدگان سبط دان شصت و دو هزار و هفتصد (نفر).
40.  فرزندان آشِر، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانوادهي پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
41.  شمردهشدگان سبط آشِر چهل و يك هزار و پانصد (نفر).
42.  فرزندان نفتالي، تمام مشمولان خدمت زير پرچم، از بيست ساله به بالا، طبق نسبنامهي آنها، برحسب قبيله و خانواده پدريشان، از روي تعداد نامها، به قرار زير بودند.
43.  شمرده شدگان سبط نَفتالي پنجاه و سه هزار و چهارصد (نفر).
44.  اينها سرشماري شدگاني هستند كه مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) و رئيسهاي دوازدهگانهي ييسرائل (اسرائیل) كه هركدام از خاندان پدري خود بودند، شمردند.
45.  تمام سرشماري شدگان فرزندان ييسرائل (اسرائیل) برحسب خانوادهي پدريشان از بيست ساله به بالا تمام مشمولان خدمت زير پرچم در ييسرائل به قرار زير بودند.
46.  تمام سرشماري شدگان ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه (نفر).
47.  و لِويها از سبط پدريشان در ميان آنها شمرده نشدند.
48.  خداوند به مُشه (موسی) چنين سخن گفت:
49.  اما سبط لِوي را به حساب نياور و آنها را در ميان فرزندان ييسرائل (اسرائیل) سرشماري نكن.
50.  و تو لِويها را بر ميشكان (مسكن) لوحهاي دهفرمان گواه (بر تجلي خداوند به فرزندان ييسرائل (اسرائیل) در كوه سينَي (سینا)) و بر همهي اسبابهاي آن و بر هرچه دارد مأمور كن. آنها ميشكان و تمام اسبابهايش را حمل كنند و خدمت آنرا انجام دهند و پيرامون ميشكان اردو بزنند.
51.  و در موقع حركت كردن ميشكان، لِويها آن را پايين آورند و در موقع اردو زدن ميشكان، لِويها آنرا برپا نمايند. و بيگانهاي كه (به آن) نزديك شود كشته خواهد شد.
52.  فرزندان ييسرائل (اسرائیل) در اردوي (سبط) خود و هركدام در كنار پرچم (بخش سه سبطي) لشکرهايشان اردو زدند.
53.  و لِويها پيرامون ميشكان (مسكن) لوحهاي دهفرمان گواه (بر تجلي خداوند به فرزندان ييسرائل (اسرائیل) در كوه سينَي (سینا)) اردو زدند تا بر جمعيت فرزندان ييسرائل غضبي وارد نشود. پس لِويها پاسگاه ميشكان (مسكن) لوحههاي ده فرمان (گواه) را نگهباني كنند.
54.  فرزندان ييسرائل (اسرائیل) موافق آنچه كه خداوند به مُشه (موسی) فرمان داده بود عمل كردند. همانگونه عمل كردند.




خداوند به مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) چنين سخن گفت:
2.      فرزندان ييسرائل (اسرائیل) هركدام در كنار پرچم خود (كه هركدام مربوط به سه سبط بود) نزديك نشانههاي خاندان پدري[1] خود اردو بزنند. در برابر پيرامون چادر محل اجتماع (به فاصلهي تقريبي دوهزار اَما[2]) اردو بزنند.
3.      و كساني كه جلو دَرِ سمت شرقي (ميشكان) اردو ميزنند (زير) پرچم (سبط) يِهودا با تمام جمعيتشان و رئيس فرزندان يِهودا، نَحشُون پسر عَميناداو.
4.      جمعيت و مشمولين آنها هفتاد و چهار هزار و ششصد (نفر).
5.      و كساني كه پهلوي او اردو ميزنند (عبارتند از) سبط ييساخار و رئيس فرزندان ييساخار، نِتَناِل پسر صوعار.
6.      و جمعيت مشمولين او پنجاه و چهار هزار و چهارصد (نفر).
7.      سبط زِوولون رئيس فرزندان زِوولون، اِليآو پسر حِلُون.
8.      و جمعيت مشمولين او پنجاه و هفت هزار و چهارصد (نفر).
9.      همهي مشمولين اردوي يِهودا برحسب جمعيتشان يكصد و هشتاد و شش هزار و چهارصد (نفر)، اول حركت كنند.
10.  پرچم اردوي رِئوون برحسب جمعيتشان طرف جنوب و رئيس فرزندان رِئووِن، اِليصور پسر شِدِاور.
11.  و جمعيت و مشمولين او چهل و شش هزار و پانصد (نفر).
12.  كساني كه پهلوي او اردو ميزنند سبط شيمعُون و رئيس فرزندان شيمعُون، شِلوميئِل پسر صوري شَداي.
13.  و جمعيت و مشمولين آنها پنجاه و نه هزار و سيصد (نفر).
14.  و سبط گاد و رئيس فرزندان گاد، الياساف پسر رِعوئِل.
15.  و جمعيت و مشمولين آنها چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه (نفر).
16.  همهي مشمولين اردوي رِئووِن برحسب جمعيتشان يكصد و پنجاه و يكهزار و چهارصد و پنجاه (نفر) و دوم حركت كنند.
17.  چادر محل اجتماع-اردوگاه لِويها در ميان اردوها حركت كند. هركس بر جاي خود نسبت به پرچمهاي خود همانگونه كه اردو ميزنند همانگونه حركت نمايند.
18.  پرچم اردوي اِفرَئيم برحسب جمعيتشان به طرف مغرب و رئيس فرزندان اِفرَئيم، اِليشاماع پسر عَميهود.
19.  جمعيت و مشمولين آنها چهل هزار و پانصد (نفر).
20.  پهلوي او سبط مِنَشِه و رئيس فرزندان مِنَشِه، گَمليئِل پسر پداصور.
21.  و جمعيت و مشمولين آنها سي و دو هزار و دويست (نفر).
22.  سبط بینيامين و رئيس فرزندان بینيامين، اَويدان پسر گيدعُوني.
23.  و جمعيت و مشمولين آنها سي و پنج هزار و چهارصد (نفر).
24.  همهي مشمولين اردوي اِفرَئيم برحسب جمعيتشان يكصد و هشت هزار و يكصد (نفر) و سوم حركت كنند.
25.  پرچم اردوگاه دان برحسب جمعيتشان طرف شمال و رئيس فرزندان دان، اَحيعِزِر پسر عَميشَداي.
26.  جمعيت و مشمولين آنها شصت و دو هزار هفتصد (نفر).
27.  و كساني كه پهلوي او اردو ميزنند سبط آشِر و رئيس فرزندان آشِر، پِگعيئِل پسر عُوخران.
28.  جمعيت و مشمولين آنها چهل و يك هزار و پانصد (نفر).
29.  سبط نَفتالي و رئيس فرزندان نَفتالي، اَحيرَع پسر عِنان.
30.  جمعيت و مشمولين آنها پنجاه و سه هزار و چهارصد (نفر).
31.  همهي مشمولين اردوي دان يكصد و پنجاه و هفت هزار و ششصد (نفر) برحسب پرچمهايشان (هميشه) در آخر حركت كنند.
32.  اينها برحسب خاندان پدريشان مشمولين فرزندان ييسرائل (اسرائیل) هستند. همهي سرشماري شدگان اردوگاهها برحسب مشمولين ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه (نفر) بودند.
33.  همانگونه که خداوند به مُشه (موسی) فرمان داد لِويها در ميان فرزندان ييسرائل (اسرائیل) شمرده نشدند.
34.  فرزندان ييسرائل (اسرائیل) طبق آنچه خداوند به مُشه (موسی) فرمان داد عمل كردند. همه برحسب قبيلهها و هر يك پهلوي خاندان پدريش همانگونه اردو زدند و همانگونه حركت نمودند.

توضیحات

[1] نشانههاي خاندان پدري عبارت بودند:
الف) براي رنگ سبطهاي دوازدهگانه به كتاب شِمُوت فصل 28 آيههاي 17 الي 20 مراجعه شود.
ب) نشانههاي سبطهاي فرزندان ييسرائل (اسرائیل) عبارتند از:
رِئوون: مِهرگياه، ييساخار: خورشيد و ماه، دان: مار، اِفرَئيم: گاو، شيمعُون: شمشير، زِوولون: كشتي، آشِر: درخت زيتون، مِنَشِه: گاو وحشي، يِهودا: شير، نَفتالي: گوزن-درخت، گاد: پرچم-خيمه، بینيامين: گرگ.
[2] واحد طول تقریباً 50 سانتیمتر



1.      تاريخچهي خانوادهي اَهَرُون (هارون) و مُشه (موسی) در روزي كه خداوند در كوه سينَي (سینا) به مُشه سخن گفت اين است.
2.      نامهاي فرزندان اَهَرُون (هارون) اينها هستند؛ ناداو نخستزادهي او، اَويهو، اِلعازار و ايتامار.
3.      اينها نامهاي فرزندان اَهَرُون (هارون) يعني كُوهِن (کاهن)‌هاي مسح شدهاي هستند كه (مُشه (موسی)) آنها را براي خدمت منصوب كرد.
4.      موقعيكه ناداو و اَويهو، آتش بيگانه به حضور خداوند آوردند، در حضور خداوند در بيابان سينَي (سینا) مردند و فرزنداني نداشتند. اِلعازار و ايتامار در حيات اَهَرُون (هارون) پدرشان خدمت كِهانَت ميكردند.
5.      خداوند به مُشه (موسی) چنين سخن گفت:
6.      سبط لِوي را پيش آورده آن (سبط) را در حضور اَهَرُون كُوهِن (هارون کاهن) وادار تا نزد وي خدمت كنند.
7.      به منظور انجام دادن خدمت ميشكان امر او (كُوهِن (کاهن)) را اطاعت نموده و (آنها) مراقب انجام وظيفهي تمام جماعتي كه جلو چادر محل اجتماع هستند، باشند.
8.      به منظور انجام دادن خدمت ميشكان همهي اسبابهاي چادر محل اجتماع را نگهداري نموده و مراقب انجام وظيفهي فرزندان ييسرائل (اسرائیل) باشند.
9.      لِويها را به اَهَرُون (هارون) و به پسرانش واگذار. از ميان فرزندان ييسرائل (اسرائیل)، آنها همگي به وي واگذار شدهاند.
10.  به اَهَرُون (هارون) و پسرانش امر كن كِهانَت خود را مراعات كنند و بيگانهاي كه (به مكان مقدس) نزديك شود كشته خواهد شد.
11.  خداوند به مُشه (موسی) چنين سخن گفت:
12.  و اينك من لِويها را از ميان فرزندان ييسرائل (اسرائیل) به جاي نخستزادهي مذكر يعني اولين گشايندهي رحم، از فرزندان ييسرائل برداشتم تا لِويها متعلق به من باشند.
13.  زيرا از روزي كه هر نخستزادهاي را در سرزمين مصر ضربت زدم هر نخستزادي به من تعلق دارد. از ميان ييسرائل (اسرائیل) هر نخستزادي از انسان تا حيوان را به خود اختصاص دادم. آنها از آن من خواهند بود. من خداوند هستم.
14.  خداوند در بيابان سينَي (سینا) به مُشه (موسی) چنين سخن گفت:
15.  فرزندان لِوي را برحسب خانوادهي پدري و قبيلههايشان سرشماري كن. هر مذكري را از آنها از يك ماهه به بالا بشمار.
16.  مُشه (موسی) همانگونه كه فرمان گرفته بود طبق امر خداوند آنها را شمرد.
17.  نامهاي فرزندان لِوي از اين قرار بود: گِرشُون، قِهات و مِراري.
18.  و نامهاي فرزندان گِرشُون برحسب قبيلههايشان اينها هستند: ليوْني و شيمعي.
19.  و فرزندان قِهات برحسب قبيلههايشان: عَمرام، ييصْهار، حِورُون و عوزيئِل هستند.
20.  و فرزندان مِراري برحسب قبيلههايشان مَحْلي و موشي هستند. اينها قبيلههاي لِوي برحسب خانوادهي پدريشان ميباشند.
21.  گِرشُون قبيلهي ليوْني و قبيلهي شيمعي را داشت اينها قبيلههاي گِرشُوني هستند.
22.  شمرده شدههاي آنها با محاسبهي هر مذكري از يكماهه به بالا هفت هزار و پانصد (نفر) سرشماري شدند.
23.  قبيلههاي گِرشُوني پشت ميشكان طرف غرب اردو بزنند.
24.  و رئيس خاندان پدري گِرشُوني، الياساف پسر لائِل باشد.
25.  پاسداري فرزندان گِرشُون در چادر محل اجتماع؛ ميشكان و چادر و پوشش آن و پردهي درگاه چادر محل اجتماع باشد.
26.  (و همچنين) پردههاي حياط و پردهي درگاه حياط كه كنار ميشكان است و كنار آن قربانگاه (قرباني سوختني) در پيرامون آن است و طنابهاي متعلق به تمام خدمات مربوط به آن.
27.  قِهات قبيلهي عَمرامي و قبيلهي ييصْهاري و قبيلهي حِورُوني و قبيلهي عوزيئِلي را داشت. اينها قبيلههاي قِهاتي هستند.
28.  با محاسبهي هر مذكري از يك ماهه به بالا هشت هزار و ششصد (نفر) نگهبانان پاسگاه مكان مقدس باشند.
29.  قبيلههاي فرزندان قِهات كنار ميشكان سمت جنوب اردو بزنند.
30.  رئيس خاندان پدري قبيلههاي قِهات، اِليصافان پسر عوزيئِل باشد.
31.  و آنها پاسدار آن صندوق و ميز و چراغدان و قربانگاهها و اسبابهاي مكان مقدس و آن پرده (جايگاه لوحههاي دهفرمان) كه با آنها خدمت خواهند كرد و تمام خدمات مربوط به آن باشند.
32.  رئيس رئيسهاي (سبط) لِوي، اِلعازار پسر اَهَرُون كُوهِن (هارون کاهن) باشد. او سرپرست نگهبانان و پاسداران مكان مقدس باشد.
33.  مِراري قبيلهي «مَحْلي» و قبيلهي «موشي» را داشت. اينها قبيلههاي مِراري هستند.
34.  شمردهشدگان آنها با محاسبهي مذكر از يكماهه به بالا شش هزار و دويست (نفر).
35.  رئيس خاندان پدري قبيلههاي مِراري صوريئِل  پسر اَويحَييل باشد. آنها كنار ميشكان سمت شمال اردو بزنند.
36.  فرزندان مِراري ناظر بر نگهباني تختههاي ميشكان و پشتبندها و ستونها و پايهها (جاي زبانهای)يش و تمام اسبابهاي آن و كارهاي مربوط به آن باشند.
37.  و (همچنين) ستونهاي پيرامون حياط و پايههاي (جاي زبانهاي)شان و ميخها و طنابهاي آنها.
38.  كساني كه در جلو ميشكان طرف شرقي جلو چادر محل اجتماع اردو ميزنند مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) و پسرانش باشند. آنها به منظور مواظبت از فرزندان ييسرائل (اسرائیل) مأمور نگهباني مكان مقدس باشند و بيگانهاي كه (غير از سبط لِوي) (به آن مكان مقدس) نزديك شود كشته خواهد شد.
39.  لِويها سرشماري شده كه مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) آنها را طبق امر خداوند برحسب قبيلههايشان تمام مذكرها از يكماهه به بالا را شمردند، بيست و دو هزار (نفر) بودند[1].
40.  خداوند به مُشه (موسی) گفت: نخستزادههاي مذكر از فرزندان ييسرائل (اسرائیل) را از يكماهه به بالا بشمار و تعداد نامهايشان را بهدست آور.
41.  من خداوند هستم. به جاي هر نخستزادي در بين فرزندان ييسرائل (اسرائیل)، لِويها را و به جاي هر نخستزادي از چارپايان فرزندان ييسرائل ، چارپايان لِويها را براي من بردار.
42.  مُشه (موسی) همانگونه كه خداوند به او فرمان داده بود تمام نخستزادههاي فرزندان ييسرائل (اسرائیل) را سرشماري كرد.
43.  تمام افراد مذكر از يك ماهه به بالا برحسب شمارش نامها سرشماري شدند، بيست و دو هزار و دويست و هفتاد و سه نفر بودند.
44.  خداوند به مُشه (موسی) چنين سخن گفت:
45.  لِويها را به جاي هر نخستزادي از بين فرزندان ييسرائل (اسرائیل) و چارپايان لِويها را به جاي چارپايان آنها بردار، و لِويها براي من باشند. من خداوند هستم.
46.  و از آن دويست و هفتاد و سه نفر بازخريد شده از نخستزادههاي فرزندان ييسرائل (اسرائیل) كه اضافه بر لِويها هستند ...
47.  براي هر نفر پنج شِقِل بر حسب شقل مقدس بگير. هر شِقِل بيست گراست.
48.  و آن پول يعني (پول) بازخريد شدههای تعداد اضافی بر (لِویها) را به اَهَرُون (هارون) و فرزندانش بده.
49.  مُشه (موسی) پول بازخريد شدهها را از نخستزادههایی كه اضافه بر عده لِويها، بودند دريافت كرد.
50.  آن پولي كه برحسب شِقِل مقدس از نخستزادههاي فرزندان ييسرائل (اسرائیل) گرفت يكهزار و سيصد و شصت و پنج شِقِل بود.
51.  مُشه (موسی) پول آن بازخريد شدهها را طبق امر خداوند همانگونه كه (خداوند) به او فرمان داده بود به اَهَرُون (هارون) و پسرانش داد.

 توضیحات

[1] آمار كل لِويها از سن يك ماهه به بالا 22300 نفر ميشود كه چون 300 نفر از آنها نخستزاده بودند از آمار كل كسر شده و جمع آنها در آيه 39، 22000 نفر نوشته شده است.

************************








  *هفطـــــــــــارا

 بمیدبــــــــــــارر



سی و چهارمین هفطارا





هوشَع : 2/1 – 2/22


اگر روش حودِش، روز یکشنبه باشد،
ماحار حودش، شِموئِل اوّل 20/18 -20/42 خوانده می شود
هوشَع، پیامبری ظریف اندیش بود که از زمان سلطنت عوزیا تا آغاز دوران سلطنت حِزقیا، بیش از 50 سال (3150 – 3200 عبری) قوم ایسرائل را رهنمون می ساخت. او ضعف بزرگ ملت ایسرائل آن زمان را در عبادت های کورکورانه دانسته، فرایض مذهبی شان را نوعی مراسم ظاهری و بی درک مفهوم و معانی آن توسط ایشان می دید. به اعتقاد وی، انجام دادن مراسم و آیین ایسرائل، به طور ظاهری و بی داشتن ایمان و اعتقاد کافی به ذات الهی و تورای آسمانی اش، نیایشی ناقص بوده که ثمره واقعی در بر نخواهد داشت. ناخشنودی دیگر هوشع از آنها، اتکایشان به قدرت نظامی و سیاسی به منظور تنها راه بقای سرزمین و ملت ایسرائل بود که از نداشتن ایمان کافی به خد.اوند یکتا و قدرت بی انتهای او سرچشمه می گرفت. از دید او، دارا بودن نیروی نظامی و سیاسی بدون ایمان به خد.ای ایسرائل، هرگز ضامن پایداری و بقای سرزمین و ملت ایسرائل نخواهد بود.
نبوتهای هوشع، ظریفترین و زیباترین قطعات ادبی سرزنش آمیز و آرام بخش کتاب مقدس را دربرگرفته است. او برای دریافت چگونگی عشق و عاطفه خد.اوند به ملت ایسرائل (مانند علاقه شوهری نسبت به همسرش)، به فرمان الهی ازدواج کرد و دارای سه فرزند شد. هوشع به فرمان خد.اوند، نخستین فرزند خود را که پسری می بود، یِزرِعِلخد.اوند بذرافشانی خواهد کرد، نام نهاد و به گفته ای، شکست قوم ایسرائل را نشان می داد. دومین را که دختر بود لوروحامابه او رحم کرده نخواهد شد و سومی را که پسر بود، لوعَمیقوم من نیست، خواند. او که با وجود دوران زندگانی تلخ و تاثرآورش با آن زن، هنوز هم به عشق اصلاح زندگانی همسر و فرزندانش حاضر به طلاق و جدایی از آنها نمی بود، ناگهان وجه تشابه جریان زندگی خودش را با دلیل عشق و علاقه خد.اوند نسبت به ملت پیمان شکن و بی ایمان ایسرائل دریافت و برای همین، این بخش (فصل دوم) را نگاشت.
هفطارای بَمیدبار که در ظاهر، خطا به هوشع به فرزندانش در عهدشکنی مادرشان (همسرش) نسبت به وی است؛ در باطن، تشبیهی است از ابراز ناخوشنودی خد.ا نسبت به ایسرائل که در این بخش، رابطه ایشان چون شوهری با همسر بی وفا، خیانتکار و پیمان شکنش در قالب داستان زندگی هوشع بیان شده است.
اشاره او به بارور شدن قوم ایسرائل همچون شنهای دریا، در نخستین آیه این هفطارا، تشابه آن را با پاراشای بَمیدبار که شرح آمارگیری از شمار مردان ایسرائل در صحراست، می نماید.
هوشعفصل ۲ 


1. و اما قوم ایسرائل همچون شنهای (ماسه) دریا که نه قابل اندازه گیری و نه قابل شمارشند، بسیار خواهند شد. سپس به جای اینکه دیگر قوم ایسرائل توسط ذات الهی به صورت «شما دیگر قوم من نیستید» خوانده، از آنان با عبارت «شما فرزندان خد.اوند زنده و ابدی هستید» یاد خواهد شد.
2. آن هنگام (ظهور ماشیَح) قوم سراسر سرزمین ایسرائلافراد نواحی یِهودا و شومرون با هم متحد شده و برای خود رهبری (ماشیح) گماشته، از تمام سرزمین های عالم برخواهند خواست؛ زیرا آن زمان، روز عظمت و سربلندی یِزرِعِل (ملّت پراکنده شده خد.اوند) فرا خواهد رسید.
3. ای ملت ایسرائل در آن روزگار، دیگر برادرانت را عَمی (قوم من) خطاب نموده و خواهرانت را نیز روحاما (ترحم شده من) بخوان.
(چون سرانجام خد.اوند، شماها را بخشوده، بر شما رحمت و برکت ارزانی خواهد فرمود.)
4. ای قوم ایسرائل با مادرتان (مام وطنتان، ایسرائل) ستیز کرده، از او داد بخواهید؛ زیرا او برای گناهان خیانتهایش همسر من به شمار نیامده و منخد.اوند نیز همچون شوهر او نخواهم بود.
5. مبادا منخد.اوند، جامه او را (ظاهر پوشیده و فریبنده) از تنش کنده، او را همچون روز تولدش برهنه کنم (خطا و گناهانش را بنمایم). سپس او را چون صحرای خالی (از هستی ساقط نموده) و چون زمین خشک صحرا رها کنم (از بارانهای رحمتم محروم کرده) تا از تشنگی (بی آبی) تلف شود.
6. پس بر فرزندان او نیز ترحم نخواهم کرد؛ زیرا آنان ثمره پیوند غیر مشروعند.
(دوران خطاکاری سرزمین و ملت ایسرائل که به زنی خیانتکار و فرزندان نامشروعش تشبیه شده اند.)
7. زیرا مادر این فرزندان در خیانت زیست و همان کسی است که آنان را با بی شرمی باردار شد.
او کسی است که می گفت: «من در پی معشوقم که نان و آب (رزق و روزی) و جامع پشمی و کتانی و روغن و آشامیدنی مرا فراهم می سازد.» (قوم ایسرائل که در پی بتهای طلایی و پول رفته اند.)
8. پس من نیز راه تو زن را با خارها بسته، دیواری در برابر وی برپا خواهم نمود تا راه خود را نیابد.
9. او در پی معشوقه های خود رفته، اما به آنها نخواهد رسید و آنان را کاویده؛ اما نخواهد یافت. پس سرانجام و ناگزیر خواهد گفت: «هم اکنون بهتر است به شوهر نخستینم بازگردم؛ زیرا زندگی با او بسیار از وضع کنونی بهتر بوده است.» (سرانجام، همه ایسرائل دست از پرستش مظاهر پوچ و ظاهری مردم دیگر برداشته، پرستش و ایمان به خد.ای ایسرائل باز خواهند گردید.)
10. زیرا او (ملت ایسرائل) به هنگام مستی در پرستش بتها و مظاهر ساختگی اش نمی دانست و در نمی یافت من بودم که ذرت (خوراک) و شراب و روغن را فراهم کرده و طلا و نقره بسیار بهره او ساختم که وی نیز آنها را نثار بتهای بَعَل کرده است.
11. پس برای تنبیه و بیداری او از مستی، من ذرتم را در موسمش و شرابم را در فصلش از او (ایسرائل) پس می گیرم (می بُرم). پشمینه و کتانم را که برای پوشیدن برهنگی اش به او بخشیده بودم، از تنش برخواهم کند.
12. هم اکنون در مقابل چشم معشوقه هایش، پرده از ناپاکی ها و زشتی هایش بر می دارم و هیچ کس نمی تواند او را از چنگ من برهاند.
13. به خوشحالی و خوشی او پایان خواهم بخشید.
نیز اعیاد آغاز ماههای جدیدش، شَبات هایش و تمام ایام متبرکه اش را متوقف می کنم.
14. درختان انگور و انجیری که می گفت اینها را عاشقانم (بتهایی که می پرستیده ام) در برابر مزد پولی (به پاداش پرستش) به من بخشیده اند، نابود کرده، آنها را جنگلی خواهم کرد که حیوانات وحشی، تمام آنها را برای خوراک بخورند.
15. خد.اوند می فرماید: «او را (ایسرائل) برای گناهان روزگار پرستش بتهای بعل که به آنها قربانی هدیه می کرد؛ با گوشواره ها و جواهرش خود را می آرایید و در پی عاشقانش (بتهایش) رفته، مرا از یاد برده بود، مجازات می نمایم
16. «پس اینک او (قوم ایسرائل) را گرایانده، به صحرا (گالوت) خواهم برد و در آنجا سخنانی محبت آمیز و آرامش بخش به او زمزمه خواهم نمود
17. «و سرانجام، تاکستانهایش را به او پس داده و دره عاخور (اضطراب انگیز) را دروازه امید (برای آینده ای بهتر) خواهم کرد. پس او (ایسرائل) در آنجا یک بار دیگر، همچون دوران جوانی و معصومیت خود، همانند روزگاری که از مصر بیرون آمد، با پاکدلی و صفا رفتار خواهد کرد
18. «در آن روز (ظهور ماشیح)، تو (ایسرائل) سرانجام، مرا (خد.اوندت را) از مهر محبت، ایشی (شوهر من) خوانده و دیگر مرا از روی ترس، بَعلی (آقای من) نمی خوانی
19. «زیرا من از آن پس، نام بَعلیم (نام بتهای بعل) را برای همیشه از لبان او (ایسرائل) دور خواهم کرد و دیگر نام آن بتها بر زبان (قوم ایسرائل) جاری نخواهد شد
20. «در آن روز برای قوم ایسرائل با حیوانات صحرا، پرندگان آسمان و خزندگان زمین که تا آن روز به مشیت من و برای تنبیه ایشان، مامور آزار و صدمه به آنها بوده اند، عهدی برقرار می کنم که از آن پس آزار و زیانی به ملت ایسرائل نرسانند. تیر و کمان، شمشیر و جنگ و ستیز را برای ابد از آن سرزمین (ایسرائل) برچیده، تا ساکنانش دیگر بار با آرامش و امنیت بیارامند
21. «سرانجام، من (خد.اوند)، تو (ایسرائل) را برای ابد به نامزدی خود درآورده، تو را با پاکی و تقوی، با عدالت و احسان و با رحم و شفقت نامزد خود خواهم نمود
22. «تو را با وفاداری و ایمان تمام نامزد خود خواهم نمود. آنگاه تو نیز خد.اوند را خواهی شناخت.» 


در هفته ئی که گذشت یاداور  دو رویداد مهم 

 در تاریخ معاصر یهودیان و کشور اسرائیل بودیم

AFP





Happy 48th. Jerusalem Day



No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information