7.05.2015

پدرام - برال - شهردار - گریت نک


به گزارش



55954343e0fc.jpgبه گزارش خبرگزاری ایرانشهر - «پدرام برال» پزشک ایرانیامریکایی ساکن نیویورک با تفاوت بالای رای در حوزه انتخابی «گریت نک» در لانگآیلند نیویورک به عنوان شهردار این منطقه انتخاب شد.
با انتخاب پدرام برال، برای نخستینبار یک آمریکاییایرانیتبار موفق به پیروزی در انتخابات شهرداریهای نیویورک برای تصدی مسئولیت شهرداری در حومه کلانشهر نیویورک میشود.
گریت نک Great Neck در شمال غرب منطقه کویین شهر نیویورک و در محدوده لانگ آیلند قرار دارد و از مناطق مرفه نشین حومه نیویورک محسوب میشود و اوخر قرن هفدهم ( دهه  ۱۶۷۰ ) میلادی محل سکونت بوده است و از سال   ۱۹۳۰ به این سو در فهرست مناطق مسکونی ایالات متحده آمریکا ثبت شدهاست. امروزه این بخش تاریخی در تقسیمات شهری محدوده نورث همپستد در نیویورک طبقه بندی میشود. جمعیت این شهر حدود ده هزار نفر است.

گریت نک در نیویورک با شهر طبریه در شمال اسرائیل پیمان خواهرخواندگی امضا کرده است.
دکتر پدرام برال از خانوادههای یهودی متولد ایران، دانش‌‌آموخته پزشکی در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا و مدیر بخش جراحیهای روبتیک زنان در مرکز پزشکی «Maimonides» در منطقه بروکلین نیویورک، عضو انجمن پزشکی زنان و زایمان آمریکا و از جراحان فوق پیشرفته جامعه پزشکی شرق ایالات متحده آمریکا است.

**************

ساعت ۲ صبح  روز جمعه سوم جولای ۲۰۱۵ است و من از میهمانی برگشته ام و طبق عادت به محض ورود به اطاقم کامپیوتر را روشن میکنم و تا بعد از تعویض لباسهایم نگاهی به سرخط خبرها بیندازم و ایمیلهائی را هم که تازه برایم فرستاده شده چک کنم و اگر موصوع مهمی در میان نباشد  شب بخیر و ! .
اولین ایمیلی که به نظرم رسید از دوست نازنینی امده بود که حاوی خبر بسیار خوشحال کننده ئی از موفقیت یکی دیگر از صدها هموطنانمان بود که در خارج از کشور به درجاتی متاز نائل شده اند!. همانطوریکه از متن خبر که بعد از مقدمه خواهد امد موضوع در باره فردی متصخص و تحصیلکرده و خدمت گزار یهودی الاصل ایرانی است به نام اقای دکتر * پدرام برال *  که با رای بالا به عنوان شهردار شهر * گریت نک * در ایالت نیو یورک انتخاب شده است. خب گفتم که از شنیدن این خبر بسیار شادمان شدم به همانگونه که از شنیدن نام هموطونان موفق دیگرم نیز « بی تفاوت از هر دین و مسلکی که دارند و در خبرها میایند مانند چند تن  را که در پائین نام خواهم بر خوشحال شده و احساس غرور کرده ام است! اما دوست نازنینم فریار که این مطلب مسرت بار را برایم فرستاده بود یاد داشتی را نیز به ان اضافه کرده بود با کلماتی غم انگیز که گلایه از نامهربانی برخی هموطنان مسلمان نسبت به ما یهودیان داشت و دلیل ان نوع انتقاد بسیار زننده ئي بود که در گویا نیوز به ان گزارش در مورد  قهرمان این مقوله اقای دکتر * پدرام برال * بیان شده بود!. ایشان در یادداشت خود به این اشاره کرده بود که ما یهودیان ایرانی که دارای قدمتی بیش از ۳۰۰۰ سال در ایرانیم چرا باید هنوز این چنین مورد نامهربانی و توهین به خود از جانب مسلمانان ایرانی که برخ عمده ئی از انان قدمت سکونت ما که در  ایران داریم را ندارند قرار بگیریم !. بعد از انکه منهم ان کامنت را در  کویا نیوز تعقیب کردم و به متن ان  به این شرح که « اخه ایشان ( دکتر پدرام برال )  کجایشان ایرانی است؟بجز اسم کوچکشان!. که توسط فرد مسلمانی از شهر رشت - ایران به نام اقای « اصغر علی جانی ! » فرستاده شده بود پی بردم وجود من را هم  غم فراوانی در  کرفت و نتوانستم  که این موضوع را بدون جواب بگذارم. لذا منهم کامنتی در جواب ان کامنت نوشتم و انرا برای کویا نبوز پست کردم که متاسفانه به دلایلی که تنها مسؤولان ان رسانه اینترنتی میذنند از نشر ان جلوگیری  شده است.!. البته این فریار دوست من و خیلیهای دیگر، بسیار مرد مؤدب و متینی است و تنها مواردی که میتوانند او را مغبون و ناراحت و حتی کمی عصبانی کنند موضوعاتی هستند که به صورتهای یهود ستیزانه خود را نشان میدهند و یا بیان میگردند اما با این وجود ایشان مانند هر یهودی خوبی فرد با گذشتی نیز هستند که میتوانند از کنار این موضوع بگذرند اما مساله را با کمیته های یهودیان جهانی که با انان روابط نزدیک تری دارند در میان بگذارند! ایکاش منهم مانند ایشان بودم و مجبور نبودم که به اندازه این قدرتی که دارم با یهود ستیزان وطنی از در گفتگو در ایم!.

 ااجازه بذهیذ که به بیان نامهای تها چند تن ایرانیان
 موفقی که درخارج از کشور به درجات مهم رسیده اند
 به ادامه مطلب بپردازیم
اقای . سیروس حبیب که توانسته است بالاترین مقام سیاسی را به عنوان یک ایرانی در ایالات متحده ی امریکا کسب کند، اقای فریار شیرزاد  که زمانی مشاور معاون رییس جمهور و شورای ملی امریکا بود، خانم گلی عامری معاون امور آموزشی و فرهنگی وزارت خارجه آمریکا، اقای جیمی دلشاد یهودی شیرازی که در دو مرتبه پیاپی به عنوان شهردار بورلی هیلز در ایالت کالیفرنیا- امریکا انتخاب و مشغول خدمت شد ، خانم ناتاشا کامرانی، ژنرال شائول موفاز فرمانده ستاد ارتش دغاعی اسرائیل که در اصل اصفهانی است. او در کنار شرکت در جنگهای مهم ان کشور مانند جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل، جنگ یوم کیپور و جنک لبنان  در عملیات ازاد سازی گروکانهای یهودی در انتبه ( اوگاندا ) که مانند همه عملیاتهای جنگاوران اسرائیلی ( مشابه با شهامت و شجاعتی که هموطنان ارتشی ما در ایران برای ازاد سازی خرمشهر و سایر مناطق متصرفی از دست سپاهیان صدام منفور نشان دادند! ) با موفلیت بی نظیری پایان یافت نقش عنده ئی را بازی کرده است، فرید جواندل، راس میرکریمی، ژنرال دان خالوتص که او نیز فرمانده ستاد ارتش دفاعی اسرائیل  بود . این ژنرال که در یکی از نیرومند ترین ارتشهای جهان خدمت میکرد شیرازی است و در زمان تصدیش در نیروی هوائی بی رقیب ان کشور در عملیات بمباران و نابودی تاسیسات اتمی عراق ( اسیراک ) شرکت داشت که نتیجه ان خدا خواسته بزرگترین خدمتی شد که ارتش دفاعی کشورمان در مبارزه با صدام ( که غیر اتمی شده بود ) از اسرائیل دریافت کرد!.ا،د سوزان اعتضادی،  مشه کتصاو رئیس جمهور پیشین کشور اسرائیل ،بدیع بدیع الزمانی و خیلیهای دیگر

و متن کامنت انتقادی را که در جواب کامنت انتقادی اقای 
«‌اصغر علی جانی ( علیجانی ) برای خبر نامه گویا فرستادم
 نیز به شرح زیر است که انرا از این طریق و از طریق سایت 
 تقدیم میدارم!.
با تشکر
داوید فاخری
***********

دوازدهم تیرماه ۱۳۹۴
اقای اصغرعلی جانی
بعد از تقدیم درود زیاد
و طف به نظر شما در مورد نام فامیل اقای دکتر پدرام، شهردار محترم شهر گریت نک وابسته به نیویورک که در خبر نامه گویای عزیز مرقوم فرموده اید.

من درست همین امشب در یک مهمانی در لس انجلس که در خانه یکی از یهودیان ایرانی برپا شده بود شرکت داشتم و خدا شاهد است دربحثی که در مورد داشتن ماهیت ما به عنوان یک ارانی تا چه اندازه مهم است و ایا باید از دارا بودن ان به خود ببالیم و سرافراز باشیم و یا اصولا حالا که دیگر بیش از ۳۷ سال از اقامت ما در این کشور ( امریکا ) میگذرد و خورد و خوراک و رسم و رسوم هر روزه مان با انچه که در ایران تا قبل ازبروز انقلاب بوده متفاوت گشته  بسنده  کنیم و خود را با شرائط حاضر وفق دهیم و یا با تحمل هر سختی که هست و با وجود  ایرانیهای هموطن در اکثریتی که هستند و  نسبت به ما و کشوراسرائیل دشمنی میورزند رابطه احساسی خود را با انان و ان مملکت تا روزی که دوباره حکومت  و مردم به جاده مستقیم برگردند و جای دوست و دشمن را از هم تشخیص داده و منطقی عمل کنند منتظر بمانیم؟ !. این را اضافه کنم که میانگین سنی افرادی که در این بحث شرکت داشتند حدودا حرف از ۴۰ سال بود. عده ئی که دارای سنینی بالای ۸۰ سال را داشتند صحبت از این میکردند در حالیکه ما ساکنان ایران همواره در نهایت خدمت به ان کشور بوده و از ما خیانتی نسبت به ان دیده نشده ( چیزی که از اکثریت بارها و بارها نسبه به مرز و بوم کشور مشاهده گردیده! )  ولی همواره نیز ما را به عنوان شهروندان درجه دوم کشور قبول داشته اند و چون هم دارای هیچگونه پشتیبانی فیزیکی از جانب کسی نداشته ایم بنا بر این موردظلم و حقارت و شکنجه انان قرارگرفته ایم . او به این نیز اشاره کرد که در زمان ان * خدا بیامرز ( محمد رضا پهلوی ) * با بالا رفتن تحصیلات مردم و باز شدن راههای ورود . خروج و معامله با خارجیها و گشوده  شدن دربهای دانشگاهها بر روی جوانان مملکت که بعد از پایان تحصیلاتشان که به ایران باز میگشتند به علت اشنا شدن با موازین متمدنانه ان کشورها انان نیز در مجموع رفتاری محترمانه ترنسبت به ما یهودیان ایرانی بر قرار میکردند و دیگر به ان صورت به ما به عنوان شهروندان درجه ۲ کشور نگاه نمیکردند ( البته تا فرارسیدن ان زمان طلائی مدتی طولانی نیز سپری گردید! ) حتی با استخدام متخصصان و فرهیختگان ما در مؤسسات دولتی و غیر دولتی بعد از زمانی کار  به جائی رسیده بود که ما دیگر دارای احساسات بدی نسبت به انان نبودیم و از این نظر  نیز بر شدت توانائیها و فعالیت های خود به عنوان یک ایرانی در خدمت کردن به کشور افزوده بودیم. اما متاسفانه دیدیم که چطور بر اثر بروز انقلاب و تهدیدات بسیار خشن و ترسناک مسامانان حتی کسانی که با ما رفتار بسیار نزدیک مانند خواهر و برادر داشتند که از انان نیز مانند دیگران  نسبت به ما دیده شد و انان نیز مانند دیگران ما را به عناوین صیهونیست، نزول خوار و طمع کار، متهم ساختند،  اتهاماتی  که در ان زمان با وجود دژخیمانی مانند « خلخالی » که در همه جا حضور داشتند و حکم اعدام برای هر بیگناه ترینی مانند شادروان *حبیب ااقانایان * که از بر اقامدات اقتصادی او در مملکت  هزاران تن در ایران نان میخوردند! صادر میکردند کار را به جائي کشاندند که نه تنها از ان کشور رانده شدیم و دوبار اغاز اوارگی تازه بلکه تمام دارائی های ما مانند مسکن، باغ،  اتوموبیل و مغازه و هر چیز دیگر که به نام ما و یا نزدیکان ما بود به سرقت و تصرف عوامل اولیای امور  رفت و   بعد از اقامتی نزدیک به قدمت ۴۰۰۰ سال ( به توضیح تاریخ ) در ان کشور متوجه شدیم که اگر سایه اسرائیل مقتدر را که متاسفانه از چشمان ما پنهان بود و ولی در چشم انان اشکار باعث شد که ما با مساله ئی مانند یهودیان اروپائی در بحبوحه جنگ جهانی دوم که ۶۰۰۰/۰۰۰ تن از انسانهای بیگناه که تنها جرم انان یهودی بودنشان بود را به کوره های اتش سپردند مواجه نشویم اما قسمتی دیگر از اعمال تنفر اور نازیها که غارت اموال و تصرف املاک شخصی و خانه های یهودیان بود را کپی کردند و انرا به خوبی به مرحله اجرا دراوردند !..ان مرد در حالیکه سرش را بالا نگاه داشته بود و با نگاه هائی تحسین انگیز به افراد اطرافش مینگریست اضافه کرد، ما را تنها به خاطر انکه یهودی هستیم به پراکندگی تازه ئي فرستادند که به زبان عبری ( گالوت ) نام دارد !غافل از انکه مانند همه دورانهای دیگر که ما را اشوریها، بابلیها، رومیها، و دیگران به پراکندگی فرستادند اما به کمک * هشم * ( نام مختصر برای قادر متعال ) نه تنها خود را نباختیم بلکه با سعی و کوشش خستگی ناپذیر دوباره در مکانهای تازه از لحاظ علمی، هنری، اقتصادی حتی  از انچه که در ایران داشتیم و بودیم هم بالاتر قرار گرفتیم، فرزندان و نوه های ما به مدارج بالای دانشگاهی دست یافتند و هرکدام به نوبه خود صاحب مقامهائی در این کشور گردیدند که اقای * نجات دلشاد * نمونه بارز یک یهودی  ایرانی الاصل شیرازی است ک در دو نوبت به مقام شهرار بورلی هیلز که یکی گرانترین  شهرهای جهان و دارای متنفذترین رقبا برای احراز این مقام است رسید. ان مرد در پایان سخنانش  اضافه کرد که حالا دیگر یاد گرفتیم که این کشور و یا حتی کشورهی اروپائي نیز که دارای سرنشینان یهودی ایرانی شده اند برای همیشه برای ما امن نخواهند بود که نمونه انرا در کشورهای فرانسه و دانمارک و هلند و سوئد نشاهده کردیم از این نظر ما نه به مانند گذشته که در ایران بودیم حتما رابطه اقتصادی و تحصیلی فرزندانمان و سرمایه گذاری با کشوراسرائیل را که شروع کرده ایم  ادامه خواهیم داد و در استحکام ان خواهیم کوشیذ که دیگر هیچکس از ما حتی نوادگان ما نیز در ترس از هیبت ناکار امدان اکثریتها در کشورها که هر ان منتظر فرصتهائی هستند که به ازار روحی و جسمی و مالی ما بپردازند نباشند و هرگز در جائی نیز مجبور به اقامت و زندگی نباشد در حالیکه کشور مقتدر اسرائیل را همواره در پشت خود ایستاده و محکم دارند!. این لب مطلبی بود که ان اقای نسبتا مسن محترم  ابراز کرد. اجازه بدهید از چند عبارات و جملات  که نسبت به سخنان ایشان ایراد گردید طفره بروم و به جائي از این گفتگو که جوانان ( بین ۳۰ تا ۵۰ سال ) در ان شرکت کرده بوند و باز هم میگویم که خدای من شاهد است به خصوص دو خانم بسیار زیبا که  با انکه در سنین بسیار کوچکی به اینجا امده و به مدرسه رفته، بزرگ شده اند و اکنون دارای دفاتر حقوقی هستند ( متاهل با فرزندان ) و  زبان فارسی را به خوبی صحبت میکردند بپردازم. این دو   با اوردن ایرادهائی بر سخنان دو طنز نویس مشهور وطنی که به نمایش به اصطلاح هنری! انان رفته بودند و مشاهده کرده اند که انان چگونه با انگلیسی دست و پا شکسته ئي که بلغور میکنند  به طرز بسیار تحقیر امیزی از * ایرانیّـهــــــا * صحبت میکنند انهم با وجود مهمانان امریکائی که توسط دوستان ایرانیشان به ان تاتر دعوت شده و شاید به خاطر انکه به نوع انگلیسی حرف زدن انان که لهجه های مختلف ایرانیها را تقلید میکنند بخندند دعوت دوستانشان را پذیرفته و در انجا حضور یافته اند بسیار شاکی بودند صحبت خود را شروع کردند. یکی از ان خانمها اضافه کرد  که انان از بیان هیچ متلک و به کار بردن کلمات و واژه های رکیک و بی ادبانه نسبت به ایرانیها خود داری نمیکردند به طوری که هم انان و هم تعدای دیگر از تماشا گران حاضر  مجبور به ترک سالن شدند  که به قول خودشان دیگر صدای منحوس ان اقایان را نشنوند که بر طبق اظهاراتشان تا  در سالن نیز که از ان خارج میشدند کلمات و جملات بدتر از  نیز از زبان انان که بیان شده فهمیده اند. این دوخانم که اکنون همسران و دیگر جوانان یهودی ایرانی به انان پیوسته بودند میکفتند ما * ایرانیها * دارای برترین تمدنهای تاریخ در دنیا بوده ایم، منشور ازادی کورش که به همه انسانها حق انتخاب استفاده از زبان و فرهنگ و دین و ائینهای خودشان را داده در موزه های کشورهائي که هنوز بار بی تمدنی های مختلف را بر دوش میکشند به دید مراجعه کننده گان به موزه ها گذارده میشود . خانم دیگر که لرزش چانه هایش که نشان از هیجان و عصبانیت او در موقع بیان موضوعاتی که ادامه داد بخوبی میشد مشاهده کرد چنین گفت که :  ان دو دلقک حق توهین و به دست انداختن این مردم و این کشور که دارای این تمدن ۲۵۰۰ ساله هستند را ندارند، چه کسی به انان اجازه میدهد که به اینگونه تیشه به ریشه درخت جاودانه ئی به نام ایران بزنند در حالی که همه خونهای فکنده شده بر  این اب و خاک که برای حفظ ادمیت شهروندان ان درطول تاریخ بر زمین ریخته شده اند را به فریاد در می اورند. 
متاسفانه دیگر موقع خداحافظی فرا رسیده بود و این بحث پر هیجان به اجبار زمان به پایان رسیدْ. اضافه کنم که انان به زبان شیرین ان مملکت که  زبان  مادریشان خطابش میکردند تسلط کامل داشته و  در خانه و در جمع فامیل و  دوستانشان با ان زبان صحبت میکنند!. اولیایشان برای انان نامهای ایرانی انتخاب کرده اند،اعیاد رسمی * ایرانی *  که متعلق به مه ملت است را جشن میگیرند، سعی میکنند که ترجیحا با یهودیان ایرانی تشکیل خوانواده بدهند تا غیر انان که بتوانند زبان فارسی را با انان تکلم  کنند و رسم و اداب ایرانی را به راحتی با انان به جای اورند .مسلما در خانه های انان نیز مانند هر اجتماع ایرانی دیگری صحبت از جمهوری اسلامی، حکومت ملایان، اخوند و عبا و نعلین و ریش و پشم و غیرهمیشود . انان داستانهای غم انگیز تجاوز به همکیشانشان در ان کشور را میشنوند به وضوح شاهد دشمنی خونخوارانه و بی جهت حکومت اسلامی ایران با کشورهای پیشرفته که میتوانند از تمام منابع سرشار  از علم و دانش انان به نفع مردم مملکتسود ببرند مانند امریکا ، اروپا،  اسرائيل، استرالیا و کانادا و غیره هستند!. اما با این وجود هنوز احساس میکنند که خون ایرانی ۴۰۰۰ ساله ( بر طبق اسناد تاریخی واقعی ) در رکهای انان میجهد و نمیتوانند که به این سادگی از ان بگذرند و انرا برای همیشه به فراموشی بسپارند!. انان میگویند این حکومت با هر نامی که به دنبال خود میکشد باید با بازگرداندن دوستان گذشته به ویژه در منطقه مانند اسرائیل و همراهان ان  که در امور کشفیات و اختراعات و افریدن پدیده های نو و برتر در تکنولوژی های فنی و علوم غیره فعالیت دارد همراهی کند ( اما نه مانند انانیکه در قرون گذشته نیز وجود داشته اند اما به خاطر انکه بی جهت کشته نشوند و بتوانند با دست باز و ازادی کامل و بدون ترس و واهمه ازحکومتبان مسلمان به کتاب خانه ها مراجعه کنند به مراکز علوم برجسته  دور و نزدیک  واقع در  کشورهای تحت تصرف انان ( بغداد به عنوان مثال! ) رفته و در اقیانوس دانشها ی انان که در دست رس بودن یهودیان به انان دور هستند بروند و در انان غور کنند و علوم بیاموزند مجبور به پذیرفتن اسلام و تغییر دین خود شدند که مبادا نام پر افتخار انان در جهان علم و دانش با لقب یهودی ایرانی همراه گشته و نه مسلمان ایرانی و اما انان ذر مقابل چه کردند ؟‌متاسفانه با لطمه زدن به احساسات و غرایز جنسی و انسانی خود و پشت پا زدن به مهمترین فرمان خداوند که در مورد تشکیل خانواده و گسترش  زاد و ولد صادر شده بود و به تدبیر انکه مبادا نسلی لز انان از فیر یهودی به حای بماند با دختران مسلمان تنها نرد عشق  میباختند  و هرگز انان را به عقد خود در نیا وردند که مبادا از انان دارای فرزندانی غر یهودی شوند . بردن نام انان برای ملتی که همیشه او را در دانسن حقایق در خواب خرگوشی نگاه داشته اند ( الان! ) سودی در بر ندارد تا به ( موقع ) خود اما حقایق  انچه که در طول تواریخ بر مردمان گذشته را در کتابها نمیتوان یافت چرا که ان متون را بنا بر « مثلی معروف » که انرا از  برادر فرهیخته ام * داریوش * فرا کرفته  ام توسط فاتحان و زورمندان و زور گویان و تحقیر کنندگان و متجاوزان به فرهنگ ناتوانان به رشته تحریر در اورده می شوند اما غافل از که * اصل تاریخ * را همان ناتوانان و زور شنوندگان در سینه نگاه داشته و انانرا از نسلی به نسل دیکر انتقال می دهند که بعدها یا از طریق خود انان فاش گردند و یا از طریق محققان بین الملی از سینه ها خارج گردیده و در کتابها نوشته شده و در  کابینتهای کتاب خانه ها در معرض دید کنجکاوان به این گونه مسائل قرار یگیرند ) . در این صورت همه به  اغوش وطن باز خواهند و با هم ( مسلمان و یا غیر مسلمان ) دوباره به جای پرارزش بین المللی گذشته اش انرا باز خواهند گردانید. شاید این اقدامات کمکی باشند به تصمیم گیری افراد بسیاری مانند انان که وطن را برای همه میخواهند و نه تنرا هر جقدر هم که پر رو باشند تنها برای خودشان!.
حال اقای اصغر علی جانی شما بفرمائید،  با این دلیلی که برای نام اول اقای * پدرام   برال * اورده اید البته خودتان که نه! اما ایا  فردی که نامش « اصغر » باشد و نام فامیلش هم با کلمه « علی » شروع شود را میشناسید که بگوید « من که ایرانی نیستم چه کارم به کار دیگران که ایرانیند یا نه!.
ارادت
داوید فاخری






















































No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information