4.30.2010


تفریحات و دانستنیها ۲

 سردبیر داوید فاخری






 لطیفه هائی از الف . صاد . شادمهر



سر شمار : ببخشيد خانوم شما چند نفريد؟


زن : منو اين كره خر و اون توله سگ و
اون موش مرده و اون غول بيابوني!!!
سرشمار : ببخشيد خونه تون باغ وحشه؟
زن : آره، منم خرم كه با باباي گوريل اينا زندگي ميكنم
*******************
تركه ماه رمضون ميره خونه دوستش مي خوابه
 دوستش بهش ميگه سحر صدات كنم؟؟
 تركه مي گه نه همون غضنفر صدام كني بهتره
********************
سحري تركه رو بيدارمي كنن
مي گن پاشو سحره
مي گه : ولش كن بهش بگيد فردا خودم بهش زنگ مي زنم
*********************
مي دوني يه اصفهاني رو چه جوري شكنجه مي دن؟ مي بندنش به تير چراغ برق مي گن كوچه بغلي شام مي دن
********************
فارسه مي ره دكتر مي گه من شبا خواب مي بينم با خرا فوتبال بازي مي كنم. دكتر مي گه بيا اين قرصا رو بخور مي گه: مي شه از فردا بخورم امشب فيناله
********************
تهرانيه داشت واسه آبادانيه لاف مي زد كه من يه سگ دارم وقتي مي خواد بياد تو خونه در مي زنه. آبادانيه گفت : ولك مگه كليد نداره؟!!!
********************
تست كنكور هنر: اولين هنري كه پس از ديدن چهره آرايش كرده دختران امروزي به ذهن شما متبادر ميشود چيست؟
الف: مينياتور.
 ب: صافكاري، بتونه كاري و نقاشي اتومبيل!!!!
ج: دوپينگ!!!!
 د: من به ناموس مردم نگاه نميكنم
********************
يارو ميره امامزاده ميبينه خيلي شلوغه ميگه بابا شلوغ نكنين اون دفعه شلوغ كردين حاجتها قاطي پاطي شد من حامله شدم!!!!!!!!

********************

خانم ها مثل راديو هستند : هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند. خانم ها مثل شبكه اينترنت هستند : از هر موضوعي يك فايل اطلاعاتي دارند. خانم هامثل چسب دوقلو هستند : اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد. خانم ها مثل موتور گازي هستند : پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت خانم ها مثل رعد و برق هستند : اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون. خانم ها مثل ليمو شيرين هستند : اول شيرين و بعد تلخ مي شوند. خانم ها مثل موبايل هستند : هر وقت كاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند. خانم ها مثل گچ هستند : اگر چند دقيقه مدارا كنيد آنچنان سخت مي شوند كه هيچ شكلي نمي گيرند. خانم ها مثل كنتو ر برق هستند : هر از چند سالي يكبار سن آنها صفر مي شود. خانم مثل فلزياب هستند : هرگاه از نزديكي طلافروشي رد مي شوند عكس العمل نشان مي دهند
*********************
يه روز يه يارو ميره خواستگاري دختره سيبيل داشته يارو ميگه چرا شما سيبيل داريد دختره ميزنه زير گريه يارو مي خواسته دلداريش بده ميگه مرد كه گريه نميكنه
********************
يه كوره مي ره آشپزخونه، دستش مي خوره به رنده، فکر میکنه خط بریله! مي گه: اين چرت و پرت ها چيه اين جا نوشتن!








مژده دختری از ترکیه، در اجرای ماهرانه اهنگ زیبای امید « عزیزم »

انان که جهنمیند و انان که اهل بهشت!












فرهاد نطنزی
 روزی مردی روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 
'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و يکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک ميز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن يک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردنی و مريض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هايی با دسته بسيار بلند داشتند که اين دسته ها به بالای بازوهايشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جايی که اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند
مرد روحانی با ديدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگين شد، خداوند گفت:
 تو جهنم را ديدی، حال نوبت بهشت است'،
  انها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقيقا مثل اتاق قبلی بود، يک ميز گرد با يک ظرف خورش روی آن و افراد دور ميز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خنديدند، مرد روحانی گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتياج به يک مهارت دارد، می بينی؟ اينها ياد گرفته اند که به یکديگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!' 
هنگامی که موسی فوت می کرد، به ما می اندیشید، زرتشت و عیسا و محمد نیز به همین طور انان نیز در زمان وفاتشان به ما می اندیشیدند، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشیم، که به همنوع خود مهربانی نماییم، که همسایه خود را دوست بداریم، * ואהבת לרעך כמוך ـ توراه  * زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا نخواهد شد





کاریکاتورهای مخالفان جنبش سبز و اعتراض مردم
 کیهان لندن
 ایا رسانه های جمهوری اسلامی نیز حاضرند در این
  مسابقه با ما شرکت کنند و با انتشار کاریکاتور و نظر
 مخالفانش، کمی هم مردم ایران را از فضای تبلیغی ای
 به در آورند که پس از سی سال معلوم شد همه اش نتیجه
 عکس داشته است؟!
















 




















 جیم اصف








No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information