نوشته داوید فاخری
Saturday 8 . 28 . 2010
شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۹
Shabbat 8 Elul 5770
- فوری فوری
- هم اکنون این خبر مهم در مورد اصلاح قانون خانواده است توسط خبرنگار « تنه نزن » به دست ما رسیده است که حکایت از موفقیتهای چشمگیری در زمینه دستیابی * زنان ایران زمین * به دارا بودن از حق قانون «چند همسری » برای خود که نیمی از طبقه زحمتکشان مملکت را تشکیل میدهند دارد!.
خبرنگار ویژه « تنه نزن » در امور زنان : در کمال بهت و حیرت سازمانها و تشکلات حقوق زنان درسراسر جهان که توسط رسانه‌های بین المللی انعکاس یافته کمیسیون قضایی مجلس جمهوری اسلامی ایران اشغالی « قانون حمایت از خانواده » را در مورد برخورداری مادران و خواهران و دختران و همسران ( مؤنث ) هموطن از « حق انان به دارا بودن چند همسر » با افزودن شروط ۱۰ گانه‌ای به بند جنجالی آن در مورد ازدواج مجدد و موقت، برای تصویب نهایی به مجلس فرستاد. این لایحه هفته آینده در صحن علنی مجلس بررسی میشود.
« شیر زنان ایران زمین » از این پس امیدوارند که قوانین مربوط به چند همسری برای زنان که
همواره قوق اسمانی و زمینی انان بوده ولی در عرض قرون و اعصار توسط مردان ان کشور
مورد بی حرمتی قرار گرفته و انان را با « قلچماقی » به نفع خود تغییر داده و از ان
« سؤ استفاده ها » کرده اند دیگر بدون هیچ چوب لای چرخ گذاری استکبار و صیهونیسم و
سران عقب گرای اسلامی راه طبیعی خود را بپیماید و به این وسیله لذت اور
نصف + نصف اهالی این سرزمین ( زنان + مردان ) را
به درجات « تعالی و متعالی » برساند!.
شروط ده گانه ازدواج مجدد
در تغییراتی که در دور اخیر در لایحه‌ی حمایت از خانواده در کمیسیون قضایی مجلس وارد شده،
ازدواج‌های موقت در صورتی که به بارداری خانم از همسر دوم ( همسرصیغه ئی ) منجر شود، باید
همانند عقد دائم ثبت شوند، اما در موارد دیگر الزامی نیست.
برای ماده جنجالی ۲۳ نیز که مربوط به ازدواج مجدد است، ده شرط قید شده است: «۱- رضایتهمسر اول ۰ ( مرد خانه )، ۲-عدم قدرت همسر اول ( مرد خانه ) به ایفای وظایف زناشویی، ۳- عدم تمکین « شوهر ( مرد خانه ) از زن » مطابق با حکم دادگاه، ۴- ابتلای شوهر ( مرد خانه ) به جنون یا امراض صعب‌العلاج، ۵- محکومیت قطعی شوهر ( مرد خانه ) در جرایم عمدی به مجازات یک سال زندان یا جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به یک سال بازداشت شود، ۶- ابتلای شوهر ( مرد خانه ) به هرگونه اعتیاد مضر حال خانواده به تشخیص دادگاه، ۷- سوء رفتار یا سوء معاشرت شوهر ( مرد خانه ) به حدی که ادامه زندگی را برای « زن » غیر قابل تحمل کند، ۸- ترک زندگی خانوادگی از طرف شوهر ( مرد خانه ) به مدت ۶ ماه، ۹- عقیم بودن شوهر ( مرد خانه ) و ۱۰- غایب شدن شوهر ( مرد خانه ) به مدت یک سال. به این ترتیب « زن خانه » میتواند با توجه به نکات بالا مردانی که به « صیغه » خود در اورده را به هر تعداد که باشند ۱، ۲ ، ۳ ، ۴ و ........ به خانه اورده و انان را به « مرد خانه » معرفی کند و در پناه « قانون حمایت خوانواده » و به منظور اعتلای اسلام و مسلمین در اطاق بغلی به انگونه که خدا و رسول خدا فرموده با انان « درامیزد ! » و ثواب اخرت را برای خود و همه بچه های حرامزاده و در به در مشعول به گدائي ی که از خود در خیابانها و معابر به جای میگذارد بخرد! .
توجه بفرمائی ، توجه بفرمائید
هم اکنون « حسن اقا » که همه کاره اداره ماست ( ۱ ) با شیرجه به داخل اطاق فرود امد و خوشحال تر از روزهائي که خبر امدن « مهمان عزیزی » را میدهد که با خودش چند دست « چلو کباب » هم برای همه با خودش میاورد تکه کاغذی را به دستم داد که خوشحالی مرا نیز از اینکه مهمانی به دیدن ما با چلو کباب امده را چند برابر کرد! * نماینده تهران: برای ازدواج مجدد، رضایت همسر الزامی نیست!!. *
( ۱ ) : این حسن اقا که خدا بیشتر قوتش بدهد تا بهترین از اینها « فرمانبری » بکند همه کاره اداره ماست و اگر او نبود تا بحال از زور استخدام افراد مختلف برای انجام کارهای مختلف و پرداختن حقوق به انان بیزینس ما « صد کفن » پوسانده بود !. از جمله کرسیهائی که ایشان در اداره ما اشغال نموده : رانندگی، کپی زنی مدارک ، پذیرائی از مهمانان و مشتریانی که با دست پر امده اند با چای و قهوه، جواب دادن به تلفنها، جواب در خور به ایمیل هائی که در انان از واژه های احمدی نژادی استفاده شده با توجه به علظت انان!، پیدا کردن عکس و تصویر و نقاشی های مناسب برای مطالب سایت، غلط گیری ، تصحیح و مناسب کردن مطالب رسیده برای چاپ به هر سه زبانهای فارسی و عبری و انگلیسی، اوردن دلائل قانع کننده که هرگز از عهده خود ما بر نمیاید برای بچه ها و همسرانمان در مورد اینکه انگار این بیزینس سالی کرورها تومن پول به خانه میاورد که نه روز در خانه پیدایمان میشود و نه شب که به انان میگوید : خانمها باور بفرمائید که این اقایان شما مثل سگ که چه عرض کنم مثل خامنه ئی صبح تا شب کله معلق میزنند تا لقمه نانی به کف اورده و انرا به غفلت نخورند! خب چه میشود کرد امریکا هست و هزار درد بی درمان ! و وقتی هم که میپرسند پس این پولهای بیصاحب شده روزی ۱۶ ساعت کار توی شکم کدام کارد خورده ئی میرود او به قسم و ایه میافتد ( بطوریکه ما هم باورمان میشود ) که از چشمهای شوهران شما پاک تر در دنیا پیدا نمیشود حتی در جماران که پر از چشم و دل و دست و پا و مغز ناپاک هست ، انان اهل اوردن این دخترهای جلف اوکراینی به اینجا و نشستن و مشروب خوردن و دود کردن و پشت سر شما غیبت کردن و به سادگی شما خندیدن نیستند انها همه اش کار میکنند و کار میکنند و کار برای اینده بهتری برای شما و بچه ها فراهم کنند!. او انان را طوری قانع میکند که تازه قبل از اینکه خانمها از اداره بروند بطوریکه حسن اقا متوجه نشود ( اخر هرچه باشد نامحرم است ) لپ ما را نیشگون معنی داری ( شب جمعه هواتو دارم ) هم میگیرند! ، او با صاحب ملک محل کارمان در مورد اجاره چانه میزند و انقدر سرش را میخورد که بگوید « باشد » ، او ۴ تا پارکینگ برای ( تنها ) اتوموبیل ما در رزرو خود دارد و با در و همسایه بخاطر اشغال حتی یکی از انان دست به گریبان میشود، او به جای ما بر سر کلاس ترافیک مینشیند و به نام ما کاغذ امضا میکند، موهای سرهمه ما و بچه هایمان را اصلاح میکند، به جای ما در مراسم کفن و دفنهائي که باید باشیم شرکت میکند ، برای دو نفر از ما او به خواستگاری رفته و عقد انان را هم خود اجرا کرده و پسر یکی از انان را هم او ختنه کرده است، او همه لوازم اداره را از « کاسکو » میخرد و یک هفته قبل از پایان گرفتن گارانتی، انان را به دلیل ظاهری اینکه راضی نیست بر میگرداند و یا پولش را پس میاورد و یا مدل تازه تری از انان را با خودش به اداره بر میگرداند و از این نظر است که همیشه مبلمان و وسائل الکترونیکی موجود در اداره ما انگار نان سنگک خشخاش برشته و خوشبوئی هستند که تازه از تنور بیرون امده اند!، خانمهای ما بیشتر از انچه در مورد خرید مواد غذائی برای خانه به خودشان اطمینان داشته باشند به او دارند چون او مثل کامپیوتر میداند که امروز اجناس حراجی کدام سوپر مارکت از دیگران ارزان تر است و میداند که بطور مثال امروز خیار را از کجا و فردا بادمجان را از کجا و پس فردا دمبلان را از چه مارکتی تهیه کند که برای خانه ارزان تمام شود، او در بعضی از یکشنبه ها که به پارک میرویم از روز قبل گوشت و گوجه و پیاز و نان و سبزی و نوشابه تهیه میکند و عرقریزان کبابها را اماده میکند و همه را سیر و خود را تا اخرین نفر که سیر شود گرسنه نگه میدارد و میگوید اینجوری کیفش بیشتر است! ، او در یک روز سیزده به در بخاطر انکه پسری به دختر رحیم اقا ( همکارمان) که ۲۰ سال داشت و هنوز دانشجو بود در پارک شهر چشمک زده بود خون به راه انداخت و تا پدر و مادر ان پسرک که ۲۴ ساله بود و شانسی هم مهندس راه و ساختمان هم از اب در امد را در پارک پیدا نکرد و انان را مجبور به خواستگاری از دختر رحیم اقا ننمود انان را ول نکرد که نکرد. ۱۸ تیر همین سال هم مراسم عقد و ازدواج ان دو برگزار شد و حدستان هم درست است که عقد انان را همین حسن اقا برگزار نمود و به جای تعریف و تمجید از شاه داماد و عروس خانم ولی بخاطر تقارن ان روز با روز * قیام دانشجوئي و سرکوب دانشجویان * توسط اوباشهائی که به قول او خرج ماتیک سرخاب زن و دخترانشون رو انگلیسها میدن به اون ارباباشون تو حکومت که اون « خواجه های حرمسراهای فتحعلیشاهی » هم وقتی سهم خودشونو برداشتن ته مونده اش را بدن به این بدبختهائی که واسه چند غاز دست به خون اولادای وطن اغشتن سخنرانی غرائی نمود و هیچ چیز برای ناموس حمینی و خامنه ئی و احمدینژاد و رفسنجانی و خیلیهای دیگر در این سخنرانی که با اشک شرکت کنندگان در مراسم « عقد و ازدواج » همراه شد کم نگذاشت،
بقیه دارد
داوید فاخری
No comments:
Post a Comment