9.05.2011



سردبیر، داوید فاخری در جوانی




داوید فاخری 

پیشنهاد دکتر کریم سروش






ضرورت 

مهاجرت مراجع قم به نجف!



 و نتیجه : کافر خوانده شدن 




از جانب انان 
به نظر میاید که جمهوری اسلامی و پادوهایش مانند


 « جامعه مدرسین حوزه علمیه قم » برای حفاظت از


 « اسلام عزیز ! » در خود احتیاج به داشتن 


* مسلمانی ادم * نمی بینند

چون این جوابیه نیز مانند دیگر اظهار نظرهائی که


در باره خبرها و گزارشهای رسیده از  رسانه های


دولتی به انان ارسال گردیده مورد


بی اعتناعی و سانسور قرار گرفته و منعکس نمیشوند


لذا برای عامل خدماتی انان در لس انجلس اقای


« فرزاد تکش » فرستاده شد تا ایشان نیز از


کانالهای ارتباطی نزدیکی که با انان دارند


استفاده کرده و تفسیر زیر را برایشان بفرستند. 

همچنین تصور میشود که اقای تکش بهمانگونه که در


ایمیلهای خود خبرهای جمهوری  جهل و خون


اسلامی را به اطلاع گیرندگان ایمیلها


 میرسانند وظیفه دارند که واکنشهای گیرندگان


را نیز در باره ان گزارشها بطور حرفه ئي از


طریق همان ایمیلها به اطلاع همه گان برسانند !.


دکتر عبدالکریم سروش برای سومین بار در دولت احمدینژاد ملیجک توسط حوزه مدرسین قم مرتد و کافر اعلام شد، او قبل از ان از جانب دفتر سیاسی سپاه و مجید مجیدی کارگردان سینمای تحت نظر وزارت ارشاد اسلامی نیز مرتد و کافر اعلام شده بود.
اعلام دور سوم حکم ارتداد دكتر سروش، پس از آن صورت می گیرد که وی در نامه اخيرش به علماي دين از آنها خواست در اعتراض به وضعيت موجود ، به نجف مهاجرت كنند؛توصيه ای که از نظر جامعه مدرسين مساوي با ارتداد اعلام شده است
دکتر سروش در این نامه که در آستانه سالگرد جنبش سبز منتشر شده، از مراجع و عالمان دین خواسته بود در برابر "حاکمان ظالم"، آرام ننشینند و "برای بیان حقیقت،  بی واهمه از جنود حرامیان، به حوزه علمیه نجف هجرت" کنند تا "هم از قبح استبداد بگویند هم از حسن آزادی؛ و دین ورزی را در هوایی آزاد و پر رقیب تجربه کنند و اجتهادات نوین خود را با تشنگان معنویت در میان بگذارند".
اين ادعا در حالي مطرح شده كه حوزه نجف با نظريه ولايت فقيه همراهي ندارد  وچهره شاخص اين حوزه، یعنی  آيت الله سيستاني در زمره طرفداران ولایت فقیه محسوب نمی شود.
 در تاریخ معاصر کشورمان ایران مهاجرت علما در فرهنگ شيعه يك رفتار سياسي واعتراضي است كه در جنبش مشروطه باعث پيروزي اين جنبش عليه استبداد قاجاري شد. در يك سال گذشته هم اين بحث در بيوت برخي مراجع بزرگ به صورت يك گزينه دهان به دهان چرخیده، هرچند عمومي نشده است. اما ظاهرا  نامه اخير دكتر سروش اين بحث را عمومی کرده؛به همین علت جامعه مدرسين به عنوان نهادي نزديك به حاكمیت از اين موضوع آشفته شده و توصيه به مهاجرت را ارتداد خوانده است.
یادمان نمیرود در اسفند سال ۸۸ سازمان مجاهدين انقلاب ، منتقدین و اصلاح طلبان، رو در روي جامعه بی قیمت و ناچیز حوزه مدرسین که قبلا نیز ایت الله شریعتمداری و ایت الله صانعی را مرتد خوانده بود ايستاد و اين جامعه را فاقد شرايط مرجعيت دانست. سازمان مجاهدين با خطاب قرار دادن شيخ محمد يزدي رياست اين جامعه و حامی احمدی نژاد نوشت: "ماهیت سیاسی رفتار جناب آقای یزدی برکسی پوشیده نیست. علائق و گرایش های تند سیاسی ایشان و حمایت های افراطی و عجیب وی از دولت نهم و دهم موجب شده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در دوره دبیری ایشان بیش از پیش از جایگاه علمی و دینی خود فاصله گرفته و به هویت یک حزب سیاسی را به خود بگیرد". این سازمان همچنین بیانیه های ان سازمان که نسبت به مخالفانشان صادر میکنند را با هدف تحریک احساسات دینی مخاطبان و البته در سطحی بسیار نازل و متأسفانه بدور از اخلاق و تقوای سیاسی و مملو از فحش و اهانت و ناسزاهایی نظیر «هتاک»، «مزدور»، « پیرو اسلام آمریکایی» ، «سیاسی  کار» و « عامل موساد و سیا » میداند که علیه یک رقیب سیاسی و درجهت توجیه یک موضع سیاسی" به کار گرفته میشوند.

بگذارید ساده بگویم : جمهوری جهل و خون اسلامی و « ادم نماهای » اطرافش به همان اندازه که در یک « طویله » ساکنند و از یک « توبره » ارتزاق میکنند و به جز « موج منفی » از خود اثر دیگری برای حفظ ابرو و سربلندی کشور و ملت چیز دیگری صادر نمیکنند واضح است که برای ابراز وجودی مثبت در دنیا احتیاج به ادمهای مسلمان واقعی مانند دکتر سروش و امثالهم * ندارد!


No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information