7.29.2012

ویژه نامه 
۲۹ -ولای ۲۰۱۲
نهم او ۵۷۷۲ عبری










نهم ماه)  AV ) به عبری زوزیست که اورشلیم پایتخت جاودانه یهودیان توسط لژیونرهای رمی مسقر در کشور اسرائیل به اتش کشیده شد و مردمان زیادی یا کشته و زخمی و بیخانمان و یا در اطراف جهان پراکنده شدند و بیش از ۲۰۰۰ سال در اوج حقارت و درماندگی در میان ( گوئیم ها = ملتهای دیگر ) زیستند و بارها مورد تجاوز و کشت و کشتار و بندگی و تغییر دین به جبر قرار گرفتند که نمونه های بارز ان در یران خودمان تا قبل حکومت پهلویها دیده میشوند که با یک حساب سرانگشتی میتوان به ان پی برد  . 
طبق اسناد تاریخی و اثار به جای مانده  قدمت حضور یهودیان در ایران به  ۴۰۰۰ سال قبل باز میگردد  نمونه ان ( مقبره ساره بت عاشر = به فارسی: سارا دختر عاشر است که عاشر یکی از فرزندان حضرت یغقوب  به شمار میرفته و در نزدیکی اصفهان قرار دارد) و به این ترتیب ان مرحومه ( نوه حضرت  یعقوب ) بوده و بیش از ۴۰۰۰ سال پیش در ان مکان برای همیشه ارام گرفته ..

تا برپائی امپراطوری ایران توسط بزرگ مرد تاریخ بشری * کورش کبیر * و به دور هم اوردن و متحد کردن اقوام و قبایل پراکنده نیز اثاری از جبر و ازار نسبت به قوم یهود توسط اقوام دیگری که در این خطه میزیسته اند دیده نشده و این * کورش هخامنشی * بود که با حمله به کشور همسایه « بابل » و ازاد کردن یهودیان که هفتاد سال در اسارت « بخت النصر » به سر میبردند ( در زمان او بود که برای اولین بار * اورشلیم * به اتش کشیده شد و استقلال از دست رفت و مردمان به اسارت برده شدند ) .
 کورش هفتاد هزار تن از یهودیانرا که مایل بودند با خود به ایران اورد 

( بعد از گذشت ۲۵۰۰ سال انقلاب خمینی روی داد و با مشاهده افکار ضد یهودی رهبران ان که به حق یهودیان ایرانی را از ان کشور به اسرائیل و یا مکانهای دیگری فراری داد جمعیت یهودیان بین همان هفتاد هزار نفری بود که کورش کبیر به ایران اورده بود تا یک صد هزار نفر ماکسیمم! . این جمعیت اگر حوادث ننگ اوری را که اکنون جمهوری اسلامی از رهبران و پادشاهان سلسله صفوی یاد گرفته و اما به صورت راه گمکنی انرا به صورت « ضد صیهونیستی » به کار میبر را تقلید نمیکرد و البته به جز سلسله نادر شاه افشار که با قدرت جلو روحانیون شیعه را گرفته بود تا دست به اعمال شیطانی نزنند 
اما در همه دورانهای پادشاهان در حکومتهای عدل اسلامی در ایران  به بویژه زمان قاجار این یک رسم معمولی بود که ( جای یهودیان باید در محله های کثیف و الوده و تنگ و تاریک و دور از دسترس مسلمانان باشد که مبادا باران هم در تماسی اتفاقی با جهودان انان را نجس نماید! کشتن و غارت کردن، به زور تفییر مذهب دادن ، دزدیدن زنان و دختران زیبا روی یهودی و به عقد بزرگان دراوردن انان و دیگر انچه که بدتر از ان نیست بر سر یهودیان  اوردن و یا در مقابل برای ازاد شدن و خراج ندادن ( جزیه )  تغییر مذهب.... باعث ان شدند که جمعیتی هفتاد هزار نفره بعد از گذشت ۲۵۰۰ سال به همان تعداد باقی بماند! ).
همانطریکه میگفتم کورش یهودیانی را که خود میخواستند به ایران اورد و به دیگران اجازه داد تا با اخذ و برگرداندن اشیائ غارت شده توسط بخت النصر به ابادی خانه خدا در ورشلیم  بپردازند . در کتابهای * انبیای اسرائیل * امده که به * همت والای * ان نیک کردار و نیک پندار و نیک رفتار بود است که دوباره اورشلیم به صورت پایتخت کشور یهود برپا و استقلال خود را باز یافته است اما متاسفانه بعد از گذشت چند قرن ( دوره اشکانیان ) بار دیگر با کمک خائنان خود فروخته به  اجنبی که میخواستند به هرگونه که شده حتی به قیمت بر باد رفتن * استقلال * کشور و در زیر سلطه رمی ها در مقامهای منصوب ( دینی و کشوری ) که به انان داده شده بود باقی بمانند سرانجام کشور به دست لژیونهای کشور فاتح به اتش کشیده شد و مردم ان به اسارت برده شدند.

عکس / خمینی هم امد و ( فاجخه نهم او ایرانی ) را به وجود اورد
رمی ها حتی برای تفریح خود و بچه هایشان، اسرای یهودی را زنده در استادیومهای جنگهای تن به تن ورزشی - نمایشی که در انان گلادیاتورها نیز حضور داشتند به جلو شیرهای گرسنه و درنده میانداختند تا انانرا تکه تکه کنند و اگر هم نیمه جانی  برای برخی از انان باقی مانده بود به فرمان حاکم رمی که در استادیوم حضور داشت و با نشان دادن انگشت ( شست ) خود رو به پائین به دست گلادیاتورها سپرده میشد تا به صورت فجیعی که بیشتر حاکم رمی را بخنداند جان ببازد.
این اتفاق در روز نهم ماه ( او ) که در بالا ذکر ان رفت انجام یافت و یهودیان از ان زمان در پراکنده گیهایشان این روز را به صورت غمناک و اندوهگینی همراه با گرفتن روزه کامل برگزار میکرده اند و برخی هنوز هم این رسم را به جا میاورند. اما این پراکندگی متاسفنه همراه با ان شد که یهودیان در تمام ایام هزاران سال بی وطنی و خفتباری به ان عادت کرده و با کمک تبلیغات منفی رهبران مذهبی و سکولار که با انان همراه بودند ان جوامع را دلخوش به زمانی میکردند که * ماشیخ * مسیح موعود در وقت خود ظهور میکند و دوباره * اورشلیم طلائی * را برای انان برپا میسازد و برای رسیدن به ان روز تنها به خواندن دعا به درگاه الهی قناعت کرده  و در اندیشه دیگری بر نیائید .( این جریان در بین یهودیان صفارادی بیشتر طول کشید تا یهودیان اشکنازی ) !.
از میانه قرن ۱۸ میلادی گروهی از روشنفکران  یهودی سکولار مانند * هرتصل * که در بین انان ربایهائی روشنفکر و غیور و وطنپرست نیز دیده میشدند* را به این نتیجه رساند که برای بازگراندن وطن و افتخارات خدائی و انسانی که به انان عرضه شده ولی بر اثر کوتاهی خود خاموش مانده  را باید اول خود استینها را بالا بزنند و به هر صورت که شده کشور و * استقلال * منهدم شده انرا دوباره به خود و خدای یکتای خود بازگردانند و نه اول با کمک خداوند! * این حادثه در زمان خروج از مصر و عبور یهودیان از دریای سرخ نیز روی داد که   خداوند به قوم خود فرمود  :  شما باید اول پاهایتان را در داخل اب دریا بگذارید و در ان حرکت کنید تا من نیز معجزه شکافتن دریا را به شما نشان دهم ! و تا این نشد از خداوند هم معجزه ئی نشان داده نشد! * ( از تو حرکت ازمن برکت! )  
از این رو نیروی * صیونیستی = صیهونیستی * که کنیه انان از کوهی در اورشلیم به نام * کوه صیون * گرفته شده است تشکیل گردید که تا میانه قرن ۱۹ میلادی با کمکهای مالی سرمایه داران معتقد به بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس مقدار زیادی زمینهای بایر و بی اب و علف و متروک مانند کویر که پر از بیماریهای عفونی و پشه های مالاریا و حشرات دیگر بود از اهالی انجا خریدند و با تشکیل مزارع اشترکی و کیبوتصها و با کمک دانش و اگاهیهائی که با خود از کشورهای متمدن اورده بودند و با سخت کوشی و از خود گذشتگی بسیاری که از کودکان  ۶ ساله مهاجران صفارادی و اشکنازی تا افراد مسن در ساختار معجزه اسا و سریع ان شرکت داشتند کشور رابه جائی رساندند که دو امپراتوری « عثمانی و بریتانیای کبیر » را که به ترتیب بر ان سرزمین به ظاهر بی صاحب حکومت میکردند را به حیرت واداشت ( و اکنون همه دنیا را ).


اما متاسفانه تا زمان نازیها و شروع جنگ دوم جهانی هنوز کشور مستقل یهودی ازجانب سازمانهای بین المللی به رسمیت شناخته نشده بود و از این نظر بسیاری از یهودیان که خاک مادری اما متعلق به اجنبی را بر خاک پاک پدری ترجیح داده و ان خاک را تا ابد از خود میپنداشتند را در ان مکانها مانده گار کرد ولی با این وجود به خاطر * حب یهودی * که در انان بود در زمان خود گاهی از روی اعتقادی که به * بیت همیداش = خانه مقدس = بیت المقدس * داشتند کمکهای مالی  به * شالیخ ها * ( فرستادگانی ) که از سرزمین مقدس برای اخذ کمکهای مالی بسوی انان فرستاده شده بودند میکردند.
جنگ جهانی دوم اغاز شد، حکومت المان هیتلری بر روی کار امد و در نتیجه ان شش میلیون انسان بی گناه به جرم یهودی بودن به دست گاز و تیربار و کوره سپرده و از میان برداشته شدند !.  و از انطرف کشور هنوز بر پا نخواسته یهودی نیز  با تشکیل تیپ هائی جنگی که بعدا نام ( تیپ های یهودی در ارتش بریتانیا » را گرفت به کمک انگلیسیها که در حال درگیری با المانیها بودند در جبه های مختلف در سراسر جهان شتافتند از جمله انکه  هجوم المانیها را که به کشور مصر نیز رسیده و در پی اشغال سرزمین مقدس درامده بودند را متوقف کرد .


جنگ جهانی دوم نیز با فجایعی که بر سر قوم یهود امد نیز پایان یافت اما برای اولین بار در تاریخ بیش از ۲۰۰۰ ساله پراکندگی انان سرزمیی بود که اگر اتفاقی مشابه برای هر یهودی در هر کشوری که اقامت دارد بیفتد بتواند خود را به ان خانه امن و قدرتمند برساند، در انجا پناه بگیرد و سربلند در ان زندگی کرده و از ان دفاع نماید !. 
 در پی پایانی جنگ دوم فعالیت برای بیرون راندن قوای بیگانه ( انگلیسیها) از سرزمین اسرائیل شروع شد. گروههای مقاومت با دادن ضررهای جانی در محاربه نابربر با قوای انگلیس  و در مقابل نیز با کشتن بسیاری از افسران انان سرانجام توانستند بخشی از خورشید درخشان امپراطوری بریتانیا را که پوست گوشت انان را میسوزاند خاموش سازند!. بریتانیای کبیر از تنها کشوری که با خفت بیرون رانده شد و هیچ امتیازی نیز برای صدها سال اینده به سبب خروج خود از ان کشور نگرفت اسرائیل بود و بس!. در این زمان انگلیسیها هم بیکار ننشسته و با تشکیل « لژیون عربی در اردن » به اسرائیل حملاتی انجام میدادند خط و نشان میکشیدند که با شکست چندین و چند باره اعراب از اسرائیل دمشان را لای پاهایشان گذاشته و بصورتهای دیگری وارد شده اند که از جمله  وارد اوردن زخمهای سیاسی در مسائل بیهوده ئی مانند ( غزه ) و غیره.

  شناخته شدن استقلال کشوری به نام اسرائیل توسط « جامعه ملل » در سال ۱۹۴۷ و تعیین روز استقلال ان در سال ۱۹۴۸این کشور به ظاهر کوچک اما قدرتمند را قادر ساخته که در کنار جنگهای تحمیلی همسایگان که توسط کشورهای ذینفع خارجی همراه بوده  اما نتوانسته پیگیری جوانان و استادان خود را از بهره برداری از انواع دانشها متوقف سازد و انرا اکنون به صورت ابرقدرتی در علوم و نکنولوژی در اورده که همچون خاری بزرگ در چشمان کشورهای نامداری مانند بلژیک سوئد فرانسه و انگلیس و به تازگی هم امریکا!!  بنشیند و انانی را که به هر جهت مایل به وجود کشوری مستقل و دموکرات در منطقه ئی که در برخی از مکانهای ان ادمها برادران و خواهران و پدران و مادرهای همدیگر را میخورند نمیباشند ، چنان در اختیار معلومات و اختراعات و کشفیات حیرت انگیزی که با این سرعت و تنها به یاری خداوند و بازوهای توانمند قوم او صورت میگیرند در دست گرفته که حتی خواب اسیب رسانی به اسرائیل دا نیز از چشمان انها ربوده است حال چه جمهوری ننگین و مردم ازار اسلامی باشد و چه دیگران ! چون به هرصورت جنگی که باشد اگر تحریم دانشگاهی است که بارها بعد از غلطی که خود کرده اند ولی توسط گروههای دیگری از استادان صاحب نام و بیشر وزارت امور خارجه  مورد تقبیح قرار گرفته اند انانرا به معذرت خواهی انداخته است  و اگر جنگ دفاعی ست که این بار نیز مانند بارها و بارهای دیگر توسط خداوندی که این قوم را توسط شخصیت برگزیده اش حضرت موسی کلیم الله = موسی هم کلام خدا * و با معجزات خود  * از چنگ امپراطوری مصر رهانید و تابحال نیز نگاه داشته رهبری خواهد شد همانطریکه در تمام جنگهای اسرائیل با دشمنانش که برای دفاع از مردمش برخاسته همراه بوده است . 


و بعد از این تاریخ نویسیها سؤال من این است که ایا برای از دست رفتن استقلالمان در ۲۰۰۰ سال گذشته باید باز هم روزه بگیریم و دعا بخوانیم که خداوند انرا  توسط * ماشیخ * مسیح موعود به ما بازگرداند و یا به معجزات غیر انکاری که در باره ملت ما بویژه در ۶۴ سال گذشته به وقوع پیوسته و خداوند * حرکتهای ما را پسندیده و برکت میدهد * بنگریم و >>> * قابل توجه هموطنان ایرانیمان در ایران هم * به جای گریه و زاری این شبانه روز تاریخی را به مطلعه در باره علت ان رویداد که همه مارا از خانه پدری بیرون انداخت و به اسارت اقوام دیگر در اورد بگذرانیم تا بتوانیم با دانشی که در این مورد * ویژه * کسب میکنیم خدای نخواسته از وقوع فاجعه از دست دادن * استقلال * کشورمان برای بار سوم جلوگیری کنیم؟!.
من روزه نمیگیرم ولی به جای ان به هر منبعی سر میزنم تا بتوانم تاریخم را بیشتر بدانم
من گریه نمیکنم برای ان که استقلالم روزی از دست رفت اما به جای ان با دید روشن و باز به کشوری که در هر کجای دنیا به من امنیت میدهد مینگرم و خدا را برای بازگرداندم از دنیای الوده « گالوت = پراکندگی » به جهان دستیابی به دانشها و فنون شکر میگذارم.
انانی هستند که هنوز بار مصیبت روز * تیشعا به او * را  هچون روز شهادت * حضرت امام حسین ع * در جامعه شیعیان برگزار میکنند! اما یاد سربازانی که ۵۰۰۰ کیلومتر راه را می پیمایند تا با نثار جان خود امثال او را از دست تروریستها برهانند در خاطرشان نمینگنجانند! و هنوز منتظر نشسته اند تا اورشلیم از زیر خاک در امده و خود را برای انان نمایان سازد، قرار است کی به خود ایند؟!.
ایا براستی روزه انان برای کنار گذاشتن مبلغ یک پرس ناهار که انرا به مصارف دیگر میرسانند به
 درگاه خداوند بیشتر مورد قبول است؟. 
خدائی که حرکت نمی بیند برکت هم نمیدهد!
من که روزه نمیگیرم



با عرض ارادت
داوید فاخری



No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information