11.05.2014

توراه هفطارای فارسی هشتم نوامبر و در ایران اشغالی هفدهم ابان ماه ۱۳۹۳








تنـــــه   نـــــزن           טאנה  נאזאן     Tanehnazan




     موقعيكه (اَوراهام (ابراهیم)) در گرماي روز جلو
درگاه چادر نشسته بود 
خداوند در اِلُونه مَمرِه به او ظاهر شد.
۲ -.     اَوراهام (ابراهیم) چشمانش را بلند نمود و
اينك سه مرد را ديد نزدش ايستادهاند و از 
درگاه چادر به استقبالشان دويد. (به حالت احترام) تا 
زمين سجده كرد.
۳ -.     گفت سرورم اگر به نظرت پسنديده آمدهام 
لطفاً از نزد غلامت دور نشو. ادامه 

    • فصل نوزدهم

    • دو فرشته هنگام غروب به سِدُوم رسيدند و
    • لُوط در دروازهي سِدُوم نشسته بود و
    • لُوط (آنها را) ديد و براي استقبالشان 
    • برخاسته (به حالت احترام) سر تعظيم 
    • بر زمين فرود آورد.
    • ۲ -.    گفت اينكه اي سرورانم لطفاً به سوي 
    • خانهي بندهتان نزديك شويد. شب را بهسر 
    • بريد پاهايتان را بشوييد (بامدادان
    • سحرخيزي كرده به راهتان برويد
    • گفتند نه بلكه شب را در خيابان بهسر 
    • خواهيم برد.
    • ۳ -.      به آنها بسيار اصرار نمود. پس نزديك 
    • شده به خانهاش وارد شدند. ضيافتي 
    • برايشان ترتيب داد. فطير پخت خوردند. ادامه  

    •  فصل بیستم

    •      اَوراهام (ابراهیم) از آنجا به سرزمين نِگِو
    • مسافرت نموده بين قادِش و شور درنگ نمود و در 
    • گِرار اقامت گزيد.
    • ۲ -.     اَوراهام (ابراهیم) دربارهي زنش سارا گفت
    • خواهرم است. اَويمِلِخ پادشاه گِرار فرستاده سارا 
    • را گرفت.
    • ۳ -.    خداوند شب به خواب اَويمِلِخ آمد و به او 
    • گفت اينك بهخاطر اين زن كه گرفتي چون او 
    • شوهردار است، ميميري. ادامه  
    • فصل بیست و یکم

    • ۱ - .     و خداوند همانطوريكه گفته بود سارا را مورد
    • تفقد قرار داد و خداوند همانطوريكه صحبت كرده
    • بود براي سارا عمل كرد.
    • ۲ - سارا باردار شد و در همان موعدي كه 
    • خداوند به اَوراهام (ابراهیم) گفته بود، در (زمان
    • پيري اَوراهام (ابراهیم)، براي وي پسري زایيد.
    • ۳ -      اَوراهام (ابراهیم) پسر متولد شده را، كه 
    • سارا برايش زایيد، ييصحاق (اسحاق) نام نهاد ادامه  
    • فصل بیست و دوم


    •      بعد از اين وقايع بود كه خداوند 

    • اَوراهام (ابراهیم) را آزمايش

    • نموده به او گفت
    • اَوراهام (ابراهیم)! گفت:‌ حاضرم.
    • ۲ - گفت هماكنون پسرت را، يگانهات را كه 
    • دوست ميداري، ييصحاق (اسحاق) را، 
    • برداشته به سرزمين مُوريا برو. آنجا روي يكي 
    • از كوهها که به تو خواهم گفت، او را قرباني 
    • سوختني كن.
    • ۳ - بامدادان اَوراهام (ابراهیم) سحرخيزي 
    • كرده خرش را زين كرد. دو نفر از غلامانش و 
    • ييصحاق (اسحاق) پسرش را با خود برد. هيزم 
    • قرباني سوختني را شكست و برخاست و به آن
    • محلي كه خداوند به او گفته بود رفت. ادامه  



Jewish



چهارمین هفطارا

پادشاهان دوم 4/1-4/23
پس از اتمام سلطنت شلومو هملخ و پایان فرمانروایی 
سلاطین نخست ایسرائل در سال ۲۹۶۴ عبری به سبب
ناآرامی ها و نابسامانی های سیاسی و اجتماعی که
 همسایگان آنها درون کشور پدید آورده بودند،
سرزمین به دو نیمه شمالی و جنوبی  با فرمانروایی های 
مجزا تقسیم شد:   * ادامه وئرا *




مهمان هفته برنامه « پالیتیک » از رادیو فردا


* شهبانو فرح پهلوی *



هفته خوبی را برایتان ارزو میکنیم


שבוע טוב ונעים



No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information