*اورشلیم *
درخشان
کاری از هنرمندان اسرائیلی
دختر فرعون * مشه * را در رود نیل پیدا میکند
( ۱۸۸۶ - نقاشی از ادوین لانگ )
1. نامهاي فرزندان ييسرائل (اسرائیل) كه وارد مصر شده و هركدام از آنها با خانوادهاش همراه يَعقُوو (یعقوب) آمدند از اين قرار است.
2. رِئووِن، شيمعُون (شمعون)، لِوي (لاوی) و يِهودا.
3. ييساخار، زِوولون و بینيامين.
4. دان و نَفتالي، گاد و آشِر. ادامه
مردي از خاندان لِوي (لاوی) دختر لِوي (لاوی) را گرفت.
2. آن زن حامله شده، پسري زایيد. مشاهده كرد كه او زيباست، سه ماه پنهانش نمود.
3. چون ديگر نتوانست او را پنهان كند براي وي جعبهاي از ني گرفت، آنرا با گل و قير اندود، پسربچه را در آن نهاد و (آن جعبه را) در نيزار لب رود نيل قرار داد ادامه
1. ولي مُشه (موسی) شبانيِ گوسفندان ييترُو پدر زن خود كاهِن ميديان را ميكرد. گوسفندان را به آخر بيابان ميراند (كه محصول مالكان را نخورند). پس به كوه خداوند به حُورِو رسيد.
2. فرشتهي خداوند در شعلهي آتش از ميان بتهي خار به وي آشكار گشت. (مُشه (موسی)) ديد كه اينك آن بتهي خار در آتش شعلهور است لكن آن بتهي خار تمام نميشود. ادامه
1. مُشه (موسی) پاسخ داده گفت: كه آنها از من باور نخواهند کرد و به حرفم گوش نخواهند داد، چونكه خواهند گفت: خداوند به تو آشكار نشده است.
2. خداوند گفت: اين چيست در دست تو؟ گفت: عصا.
3. گفت: آنرا بر زمين بينداز. آن را بر زمين انداخت. مار شد. مُشه (موسی) از پيش آن گريخت.
4. خداوند به مُشه (موسی) گفت: دستت را دراز كن و دمش را بگير. دستش را دراز كرد آن را محكم گرفت، در كف دست او عصا شد.ادامه
1. بعد مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) آمده به پَرعُوه (فرعون) گفتند خداوند خالق ييسرائل (اسرائیل) چنين گفته است: قوم مرا روانه كن براي من در بيابان عيد بگيرند.
2. پَرعُوه (فرعون) گفت: خداوند كيست كه از سخن او اطاعت كنم تا ييسرائل (اسرائیل) را روانه سازم؟ خداوند را نشناختهام و ييسرائل (اسرائیل) را هم روانه نخواهم ساخت. ادامه
*****************
ّهفطاراه - پاراشای شموت
سیزدهمین هفطارا
یرمیا ۲/۳-۱/۱
یرمیاهو یا یرمیا از بزرگترین پیامبران ایسرائل، در حدود سال ۳۲۷۵ عبری از خانوادهای کهن و بسیار مذهبی عناتوت در سهمیه خاندان بینیامین در دهکده عربی عناتا و 6 کیلومتری شمال شرقی یروشالییم زاده شد. پدر وی حیلقیاهو کهن گادول یا کاهن اعظم پادشاهی یهودا بود که هنگام فرمانروایی یوشیاهو، کهانت و خدمت مذهبی قوم ایسرائل را بر دوش داشت و از سیزدهمین سال سلطنتش به سال اجتماعی 3298 عبری در زادگاه خود، پیامبری و ارشاد ملت ایسرائل را آغازیده، با وجود مخالفتهای بسیار اجتماعی وسیاسی با پیامبریاش که سرانجام نیز منجر به مرگش شد تا پس از ویرانی بت همیقداش اول عهده دار آن بود. وی که در واپسین سالهای پیش از خرابی بت همیقداش به همراه شماری مهاجران ایسرائل از یهودا به مصر گریخته بود، تا آخرین روزهای حیاتش در مصر و برابر انتقادات و مخالفتهای شدید برخی اطرافیان با از جان گذشتگی تمام، پیامبری را پی گرفت.
یرمیا در همه دوران دوران زندگیاش در مخالفت با فساد سیاسی و اجتماعی پادشاهی یهودا مبارزه کرد. نبوتهای ژرف و بسیار ظریفش با الهام از طبیعت و زیباییهای آفرینش میبود، اما پیام وی دعوت از ملت ایسرائل برای توبه از گناهانشان و بازگشت به راه خد.اوند وتسلا دادن ایشان است.
مفسران در وصف مقام و ارزش یرمیا برآنند که هستی و رهنمونهای وی و شاگردش – یحزقل ناوی از انگیزههای اصلی پایداری و بقای آیین و مردم ایسرائل در اسارت بابل بوده است.
اشاره یرمیای ناوی به سرگردانی قوم ایسرائل در صحرا در آیه 2 از فصل دوم این هفطارا و همچنین سرگردانی ایشان در صحرا در پاراشای شموت، همانندی این دو بخش را نمایان میسازد.
تردید و دودلی یرمیا برای پذیرش مسئولت پیامبری و ارشاد ملت ایسرائل در آیه 6 هفطارا، تشابهی است با تردید و دودلی مشه ربنو در قبول مسئولیت رهبری ملت که در پاراشای شموت آمده است
است
یرمیا – فصل اول
1. این است کلام و سخنان یرمیا پسر حیلقیاهو از کهنهایی که در شهر عناتوت در زمینهای سهمیه خاندان بنیامین جای داشتند. 2. او همان پیامبری است که کلام خد.اوند در سیزدهمین سال سلطنت یوشیاهو پسر آمون – پادشاه کشور یهودا بر وی نازل شد. 3. همچنین این کلامها و نبوتها در روزگار سلطنت یهویاقیم پسر یوشیاهو و تا یازدهمین سال سلطنت پسر دیگر یوشیاهو؛ یعنی، صدقیاهو – پادشاه دیگر یهودا و تا ماه پنجم اسارت یروشالییم (3339 عبری) پی داشت. 4. کلام خد.اوند بر من یرمیا نازل شده، چنین فرمود: 5. «ای یرمیا، پیش از آنکه تورا درون مادرت چهره بخشم، تو را شناخته و پیش از آنکه زاده شوی، تورا برکت کرده و به پیامبری ملتها برگزیدم.» (پیامبری ملتها، همان ملت ایسرائل بوده که در میان مردم آشور ، بابل و مصر پراکنده بودند.) 6. سپس من در پاسخ گفتم:«آه ای خد.اوند خالق یکتا، اینک من نمیتوانم ارشاد کنم و با چنین ملت عظیمی (ملت ایسرائل) سخن بگویم؛ زیرا من نوجوانی بیش نیستم.» 7. اما خد.اوند در پاسخم فرمود: «ای یرمیا ادعا نکن که جوانی بیش نیستی؛ زیرا من به هر که تورا بفرستم، از سوی من خواهی رفت و آنچه من به تو فرمان دهم، سخن خواهی گفت.» 8. خد.اوند فرمود:« بنابراین مترس؛ زیرا ذات من با تو است و برای نجات تو حاضر خواهم بود.» (نجات یرمیا از دشمنان و مخالفان پیامبریاش بود که در همه طول آن، جانش را تهدید کرده بودند.) خد.اوند آنگاه دست خود را دراز کرده،دهانم را لمس فرمود. سپس خد.ا به من فرمود: «هم اکنون ای یرمیا، من کلام مبارکم را در دهانت استوار ساختم.» (پروردگار منظورش را به من الهام نموده، کلامش را در دهانم جای داد.) 10-"امروز بنگر که من تو را بر ملتها و دولتهای پادشاهان جایگاه ایسرائل گمارده ام، تا پلیدی و آلودگی ایشان را ریشه کن کرده، خُردشان کنی؛ نابودشان کرده و از فرمانروایی برکنارشان نمایی و در نتیجه، دولتهای تازه ای بسازی، چنانکه نهالهایی تازه کاشته ای." 11-"در این هنگام ، کلام حد-اوند باز هم بر من نازل شده، چنین فرمود :"ای یرمیا چه می بینی؟" و من در پاسخ گفتم:"پروردگاررا، شاخه ای از درخت بادام می بینیم."" 12-سپس حد-اوند مرا خطاب نموده ، فرمود: "درست و نیکو دیده ای؛ زیرا من کلامم را نگاه می دارم تا سرانجام ، آن را اجرا کنم." (واژه های "درخت بادام" به معنای تلاش، سعی و کوشش در زبان عبری و از یک ریشه است . منظور ناوی از دیدن "شاخه درخت بادام" در عالم رویا به معنای جدیت ، سعی و کوشش حد-اوند در استواری خواست خویش است.) 13-و اما کلام حد-اوند برای دومین بار بر من نازل شده، چنین فرمود:"دیگر چه می بینی؟" و من در پاسخ گفتم: "پروردگار دیگی در حال جوشیدن می بینم که رویش از سوی شمال است." (دیگ جوشان، کشور بابل است که درشمال سرزمین ایسرائل جای دارد.) 14-پس حد-اوند در پاسخ به من فرمود: "بلایی (حمله بابل) از سوی شمال بر همه ساکنان سرزمین ایسرائل نازل خواهد شد." 15-حد-اوند فرمود:"زیرا خاندانهای پادشاهان شمال (بابل و آشور) را خواهم خواند. آنان به پیش تاخته و یکایکشان کرسی های داوری شان را برابر دروازه های یروشالییم کنار دیوارهایش و در برابر شهرهای یهودا برای داوری و محاکمه مردم ایسرائل بر پا خواهند نمود." 16-"د ر این هنگام ، من از راه پیروزی ایشان به ملت ایسرائل ، حکم و داوری ام را بر ایسرائل و به سبب شرارتها و پلیدی هایش جاری خواهم نمود؛ زیرا ملت ایسرائل مرا ترک کرده و به حد-ایان بیگانه و اجنبی قربانی تقدیم داشته اند و پیکرهای ساخته دستهایشان را پرستیده اند." 17-"ای یرمیا پس کمر همت را بسته و برخیز و تمام آنچه به تو فرمان می دهم، بر ایشان – ملت ایسرائل برسان. از ایشان و بیم دادنشان مترس که آنگاه تو را در برابر ایشان هراسان خواهم نمود." 18-"زیرا بنگر که امروز من تو را همچون شهری برج و بارودار و دارای تجهیزات ؛ مانند ستونی آهنین و دیوارهایی برنجین در برابر ساکنان تمامی سرزمین ایسرائل و پادشاهان یهودا، شاهزادگانش ، کاهنانش و برابر بزرگان و رهبران سرزمین جای داده ام." 19-حد-اوند فرمود:"آنان (ایسرائل) در مخالفت با پیامبری کلام تو با تو خواهند جنگید ؛ اما بر تو چیره نخواهند شد و بر تو پیروز نمی شوند؛ زیرا من با تو بوده و برای رهایی تو را دستشان حاضر خواهم بود." فصل دو: 1-آنگاه باز کلام حد-اوند بر من نازل شده چنین فرمود: 2-"ای یرمیا برو و از سوی من در گوش اهالی یروشالییم ندا داده ، چنین بگو: ای ملت ایسرائل حد-اوند می فرماید: من حد-اوند عالم، ایمان و اعتقاد شما را در دوران جوانی تان (گذشته) و دلبستگی تان را به ذات من همانند مهر نو عروس به همسرش به یاد دارم. یاد می آورم که چگونه با ایمان در صحرا و بیابانی بی آب و علف(سینا) از من پیروی نموده و در پی من راه پیمودید." 3-حد-اوند فرمود:"ملت ایسرائل ، تقدیس شده حد-اوند و نوبر محصول اوست. آنان که این سهمیه مقدس را بخورند ، گناهکار شمرده شده، سزای سنگین برایشان نازل خواهد شد."
|
|
با ارزوی شبها و روزهای خوشی
برای شما عزیزان
שבוע טוב
***************
مستند ایران و اسرائیل
از کوروش تا احمدی نژاد
No comments:
Post a Comment