8.14.2015
سفر خانمهای متاهل به ایران اسلامی
قابل
توجه
خانمهای
متاهل
در
رفت
و
امد
به
ایران اسلامی
وقتی
که
من
و
شوهرم
تمام
شرایط
ضمن
عقد
را
امضا
می
کردیم
و
چند
تا
شرط
هم
خودمون
اضافه
کردیم،
فکر
می
کردم
خیلی
زن
باهوشی
هستم
.
عقد
ما
بیشتر
از
یک
عقد
معمولی
طول
کشید
.
چون
مجبور
شدیم
عاقد
را
به
لحاظ
حقوقی
متقاعد
کنیم
که
شرایط
ضمن
عقدی
مثل
حضانت
طرفینی
کودکان
بعد
از
طلاق
می
تواند
مبنای
حقوقی
داشته
باشد
.
اما
از
این
بی
خبر
بودیم
که
یکی
از
شرایط
لازم
برای
زندگی
انسانی
من
این
است
که
شوهرم
به
من
رضایت
بدهد
که
تا
آخر
زندگی
زناشویی
اجازه
خروج
از
ایران
داشته
باشم
من
فراموش
کردم
…
چند
وقتی
است
که
از
تلویزیون
تبلیغی
پخش
می
شود
که
یک
دختر
جوان
زیبا
را
روی
صندلی
هواپیما
در
حال
آرامشی
غیر
قابل
وصف
نشان
می
دهد
و
در
حالی
که
او
به
آرامی
در
خواب
لبخند
می
زند،
اضافه
می
کند
که
سفر
با
ما
(
ایرلاین
فلان
)
دربردارنده
تأثیرات
جانبی
لبخند
زدن
ناخواسته
است
.
قیافه
این
دختر
را
با
قیافه
خودم
مقایسه
می
کنم،
وقتی
بعد
از
یک
ساعت
و
نیم
فریاد
زدن
و
دوازده
ساعت
استرس
به
خانه
رسیدم
به
دوشنبه
صبح
هفته
قبل
فکر
می
کنم،
هفته
گذشته،
وقتی
خسته
از
داد
زدن
و
تقلا
کردن
کف
سالن
ترانزیت
فرودگاه
باکو
نشسته
بودم
و
نمی
دانستم
کی
می
توانم
از
این
فرودگاه
بیرون
بروم
ایرانی
بودن
و
سفرهای
بین
المللی
رفتن
عوارض
ناخواسته
زیادی
دارد،
ولی
معمولاً
لبخند
زدن
ناخواسته
جزء
این
عوارض
نیست
من
امسال
تابستان
به
ایران
سفر
کردم،
تنها
دو
روز
مانده
به
سفرم
متوجه
شدم
که
پاسپورتم
تنها
برای
دو
ماه
اعتبار
دارد
عیبی
نداشت،
من
داشتم
می
رفتم
ایران،
خانه،
و
تصمیم
گرفتم
که
به
محض
ورود
به
ایران
پاسپورتم
را
تمدید
کنم
اما
یک
اشتباه
هولناک
کرده
بودم،
من
یادم
رفته
بود
که
زن،
شهروند
ایران
و
متاهل
هستم
به
دفتر
پلیس
+10
که
مراجعه
کردم
ازم
رضایت
محضری
شوهرم
را
خواست،
و
طبیعی
بود
که
من
نداشتم
.
بهشان
توضیح
دادم
که
شوهرم
ایران
نیست،
ولی
این
کوچک
ترین
تأثیری
نداشت
.
بهم
توضیح
داد
که
اگر
شهروند
کشور
دیگری
هم
بودم،
مثلاً
آمریکا،
اجازه
شوهر
لازم
نداشتم،
اما
به
عنوان
کسی
که
فقط
شهروند
ایران
است
به
این
اجازه
احتیاج
دارم
.
با
مریم،
دوست
و
وکیلم
تماس
گرفتم،
گفت
به
محضری
که
دفعه
قبل
رضایت
شوهرم
را
گرفته
ام
مراجعه
کنم
و
سند
را
از
آنها
بخواهم
.
مکان
محضر
منتقل
شده
بود،
بعد
از
کلی
پرس
و
جو
محضر
را
پیدا
کردم
.
مریم
به
من
گفته
بود
که
قانوناً
محضر
باید
سند
را
نگه
دارد،
اما
محضردار
در
کمال
خونسردی
به
من
گفت
که
اسناد
اضافه
را
دور
ریخته
اند
. «
رضایت
همسر
شما
که
چیز
خاصی
نبوده
که
ما
نگهش
داریم،
می
تواند
دوباره
بیاید
و
رضایت
بدهد
».
در
ذهنم
به
جعل
سند
فکر
کردم،
به
هزار
چیزی
که
معمولاً
آدمی
مثل
من
بهشان
فکر
نمی
کند
و
دست
آخر
به
مشاور
حقوقی
دانشگاه
ایمیل
زدم،
بهم
گفت
که
ایرادی
ندارد
و
میتوانم
برگردم
و
اینجا
در
دفتر
حفاظت
منافع
ایران
پاسپورتم
را
تجدید
کنم
در
فرودگاه
امام
یک
افسر
من
را
نگه
داشت،
ده
دقیقه
ای
بدون
عینک
جلوش
ایستاده
بودم
و
او
تمام
اجزای
صورتم
را
با
عکس
گذرنامه
پنج
سال
پیشم
تطبیق
می
داد
.
بهم
گفت
که
این
عکس
من
نیست
که
روی
گذرنامه
است
و
اگر
به
خاطر
شباهت
کم
عکس
ویزا
نبود،
هیچ
وقت
اجازه
نمی
داد
از
کشور
خارج
شوم
.
بهم
گفت
که
شانس
آورده
ام
که
تا
حالا
با
او
مواجه
نشده
ام،
وگرنه
بهم
اجازه
نمی
داد
که
اصلاً
وارد
کشور
شوم
.
مطمئن
بود
که
این
گذرنامه
من
نیست
.
در
دلم
داشتم
فکر
می
کردم
که
تو
نمی
دانی
من
هیچ
وقت
عرضه
تقلب
در
امتحان
های
مدرسه
را
هم
نداشتم،
چه
برسد
به
جعل
گذرنامه
.
در
حالی
که
نمی
دانستم
بالاخره
چه
میشود،
اجازه
داد
که
بروم
…
….
سوار
هواپیما
شدم
.
دل
توی
دلم
نبود
.
داشتم
به
فرودگاه
مقصد
فکر
می
کردم
و
به
این
که
ممکن
است
برم
گردانند
.
رسیدیم
به
فرودگاه
باکو
.
مسئولان
ایرلاین
آذربایجان
گذرنامه
من
را
گرفتند
و
یکی
از
آنها
بدون
این
که
توضیح
خاصی
به
من
بدهد
گذرنامه
را
با
خودش
برد
.
چند
دقیقه
ای
عادی
گذشت
.
منتظر
جواب
بودم
.
به
من
گفتند
که
چون
من
ایرانی
هستم،
باید
بررسی
بیشتری
بکنند
.
نامه
مشاور
حقوقی
دانشگاه
را
نشان
شان
دادم
.
گفتند
که
سر
در
نمی
آورند
و
اهمیتی
ندادند
.
گفتند
که
باید
با
آمریکا
تماس
بگیرند
و
بپرسند
.
پرسیدم
کجای
آمریکا؟
خودشان
هم
نمی
دانستند
یک
ساعت
و
نیم،
دقیقاً
به
اندازه
زمان
بین
پرواز
قبلی
و
بعدی،
من
را
نگه
داشتند
.
به
یکی
شان
گفتم
پروازم
دارد
میرود
.
با
خونسردی
گفت
اون
پرواز
تو
نیست
.
ما
چمدان
هایت
را
هم
از
بار
درآوردیم
و
می
خواهیم
تو
را
به
ایران
برگردانیم
.
به
سادگی
به
من
توضیح
داد
که
تو
یک
ایرانی
هستی
و
ما
خیلی
اهمیتی
نمی
دهیم
.
اما
برای
ایرلاین
خوب
نیست
که
یک
ایرانی
مشکوک
را
به
آمریکا
ببرد
.
من؛
زن،
ایرانی،
متأهل
و
مشکوکم
و
باور
نمی
کنم
و
در
یک
فرودگاه
جهان
سومی
گیر
می
کنم،
چون
دولت
خودم
از
من
حمایت
نمی
کند،
به
این
اتهام
که
من
متأهلم
سابقه
کیفری
:
ازدواج
!
زمان
وقوع
جرم
:
چهارده
سال
پیش
!
….
در
ذهنم
یکی
بود
که
می
گفت
از
خودت
حمایت
کن،
داد
بزن،
تو
مجرم
بین
المللی
نیستی
که
با
تو
این
طوری
برخورد
می
کنند
یکی
بود
که
می
گفت
فقط
یک
ساعت
و
نیم
وقت
داری،
فریاد
بزن،
هزینه
برخورد
غیرانسانی
با
ایرانی
ها
را
برایشان
بالا
ببر
.
به
خاطر
آن
صدای
ذهنی
من
یک
ساعت
و
نیم
فریاد
زدم
ساعت
شش
صبح
شده
بود،
پروازم
رفته
بود
و
انرژی
ام
تمام
شده
بود
.
کف
سالن
ترانزیت
نشستم
و
به
شوهرم
که
منتظرم
بود
ایمیل
زدم
که
دارند
من
را
برمی
گردانند
و
اجازه
پرواز
به
من
نمی
دهند
ناگهان
دیدم
که
سه
تا
افسر
دارند
به
سمتم
می
دوند
.
داد
می
زدند
:
بدو،
بدو
.
نمی
دانستم
چی
می
گویند
.
فهمیدم
که
با
آمریکا
(
و
آخرش
نفهمیدم
کجای
آمریکا
)
تماس
گرفتند
و
آنها
گفته
اند
که
من
را
سوار
هواپیما
کنند
.
گیت
های
بسته
را
باز
کردند
و
من
تا
هواپیما
یک
نفس
دویدم
.
ساعت
شش
و
سه
دقیقه
من
سوار
شدم،
درها
را
بستند
و
ساعت
شش
و
هشت
دقیقه
پرواز
بلند
شد
….
به
شوهرم
فکر
می
کردم
که
بهش
ایمیل
زده
بودم
و
الان
نگران
بود
به
خانواده
ام
که
احتمالاً
الان
خبر
داشتند
و
تهران
نگرانم
بودند
دوازده
ساعت
پرواز
را
با
نگرانی
گذراندم
حالم
بد
بود
خبری
از
لبخند
ناخواسته
نبود
….
وقتی
رسیدم
فهمیدم
شوهرم
و
برادرم
به
هرکجا
عقل
شان
رسیده
زنگ
زده
اند
به
من
ایمیل
زدند،
زنگ
زدند،
روی
هر
نرم
افزاری
که
فکر
کنی
پیغام
گذاشتند
و
روز
بدی
را
گذرانده
اند
چمدان
هایم
در
باکو
مانده
بود
و
سه
روز
بعد
رسید
.
به
خاطر
این
که
من
زن،
ایرانی
و
متاهلم
و
نمی
توانم
مثل
یک
آدم
بالغ
در
کشور
خودم
گذرنامه
ام
را
تمدید
کنم
در
فرودگاه
شهرم،
هیچ
کس
سئوالی
از
من
نکرد
مدارکم
تکمیل
بود
و
حق
با
مشاور
حقوقی
دانشگاه
و
حق
با
من
بود
بدترین
سفر
عمرم
را
از
سر
گذراندم
و
بعد
از
یک
هفته
دارم
به
این
فکر
می
کنم
که
جرم
من
به
عنوان
یک
زن
متأهل
ایرانی
چی
بود
منبع
:
وبلاگ
سفرفمنیستی
من
(
با
اندکی
تغییر
)
***
شروط
ضمن
عقد
را
جدی
بگیرید
.
اجازه
دایمی
و
محضری
خروج
از
کشور
به
دفعات٬
و
تمدید
گذرنامه
را
حتمن
انجام
دهید
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
POST توراه و هفطارای
Every Post's Information
No comments:
Post a Comment