*********
از مولانا
به انتخاب منصور مهرابی
در جهان تنها یک فضیلت وجود
دارد و آن آگاهی و خرد است.
و تنها یک گناه و آن
جهل و نادانيست.
**************
چشمانمان رابازنگه
داریم
،حتی در هنگام
«دعا»!
به انتخاب میترا دلی
یک شاعر آفریقایی می گوید :
هنگامی که سفیدپوستان به سرزمین ما آمدند،
مامزرعه ومعدن داشتیم وآنان
«کتاب مقدس»
رادردست داشتند.
آنان به ماآموختند که
« چشمان مان »
راببندیم ودعاکنیم!
وقتی چشم گشودیم،
«کتاب مقدس»
دردستان مابود!
و * مزارع و معادن * ما در دستان انان
ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻟﺐ ﺑﺎﯾﺪ ﺯیست
به انتخاب منصور مهرابی
ﻏﻨﭽﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﺮﯾﺴﺖ
غنچه ﺁﻧﺮﻭﺯ ﻧﺪﺍنست که این گریه زچیست
ﺑﺎﻍ ﭘﺮ ﮔﻞ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻏﻨﭽﻪ ﺑﻪ ﮔﻞ ﺷﺪ ﺗﺒﺪﯾﻞ
ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺑﺎﻍ ﻓﺰﻭﻥ ﺗﺮ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﺑﺮ ﮔﺮﯾﺴﺖ
ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﯾﮏ ﯾﮏ ﻫﻤﻪ ﮔﻞ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﯿﺪ
ﺑﺎﻍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺧﺎﻟﯿﺴﺖ
ﺑﺎﻍ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﺑﺮﯼ ﺍﺯ ﭼﯿﺪﻥ ﮔﻞ ؟
ﮔﻔﺖ : ﭘﮋﻣﺮﺩﮔﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ
ﻣﻦ ﮔﺮ ﺍمروﺯ ز ﻫﺮ ﺷﺎﺧﻪ ﻧﭽﯿﻨﻢ ﮔﻞ ﺭﺍ
ﭼﻪ ﺑﻪ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﻭ ﭼﻪ ﮔﻠﺪﺍﻥ ، ﺩﮔﺮش ﻋﻤﺮی ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﻣﺮﮔﻨﺪ ، ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﯿﺎﻩ
ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﺎ ﺑﺎﻗﯿﺴﺖ
ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺑﺎﻍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ
ﻏﻨﭽﻪ ﮔﺮ ﮔﻞ ﺑﺸﻮﺩ ، ﻫﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﺩﺩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺭﺳﻢ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ
ﻣﯿﺮﻭﺩ ﻋﻤﺮ ﻭﻟﯽ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﻟﺐ ﺑﺎﯾﺪ ﺯیست
یک توصیه مفید ایمنی برای آقایون
به انتخاب شیرین نازفرهمند
زوجی در حال رانندگی در یک بزرگراه خارج شهر بودند.
آنها با سرعت 90 کیلومتر در ساعت به پیش میرفتند و زن پشت فرمان اتومبیل بود.
مرد در حالیکه به همسر خود نگاه کرد با صدای واضحی گفت:
"درست است که ما برای بیست سال است که ازدواج کرده ایم، ولی من طلاق میخواهم"
همسرش چیزی نگفت.
فقط آرام آرام سرعت را به 100 کیلومتر در ساعت رساند.
مرد دوباره شروع به صحبت کرد.
گفت : "لازم نیست سعی کنی نظرم را تغییر دهی
چون مدتیست با یکی از دوستانت رابطه عاشقانه دارم
او را خیلی دوست دارم و تصمیم گرفته ام با او زندگی کنم"
دوباره همسر سکوت کرد
فرمان را محکمتر در دستانش گرفت و سرعت را به 120 رساند
مرد دوباره ادامه داد:
"راستی میخواستم بگویم خانه را برای خودم برمیدارم چون به سلیقه خودم ساختمش."
سرعت به 140 رسید
"ماشین هم که مال من است"
سرعت 155
"و همینطور حسابهای بانکی که به اسم خودم هست و تو به آنها دسترسی نداری
قایق ماهیگیری ام هم که هدیه مادرم بوده"
"راستی تو چرا چیزی نمیگی؟"
این کار زن ، مرد را خیلی عصبی کرده بود.
" یعنی تو چیزی نمی خوای؟"
بالاخره زن با صدای ملایمی گفت:
"نه، من هر چیزی که بخوام رو دارم"
زن داشت با سرعتی حدود 170 کیلومتر در ساعت مستقیماً به سمت درخت بزرگی که کنار جاده بود پیش میرفت.
"ااا، جدی؟ ، نگفتی چی داری؟!
زن به سمت شوهرش برگشت و با لبخندی بر لب گفت:
"ایربگ"!!!
نتیجه داستان:
1- هوش همسرتان را دست کم نگیرید!
2- خودرویی خریداری کنید که حداقل برای کمک راننده هم ایربگ داشته باشد.
|
*********************
Need a reason to vote for Trump?
ایا هنوز منتظر دلیل قانع کننده ئي هستید برای انتخاب ( دونالد ترامپ ) که به منظور احراز پست ریاست جمهوری امریکا تلاش میکند؟
من دلیلی محکمی برای انتخاب او دارم که انرا به شما هم توصیه میکنم که قبل از گرفتن تصمیم برای گیری انرا بخوانید
اول بگویم که دانالد ترامپ فرد با ارزشی است و با خود تغییرات مثبتی را به کاخ سفید خواهد اورد
و دوم انکه شما نگاهی به تصویر زیر بیندازید و خدا وکیلی بگوئید که ایا ترجیح میدهید که این خانم
* بانوی اول مملکت *
بشود و
I'm just pointing out a good reason
to think before you vote.
Here's a real good one.
This woman could be our First Lady...
یا باید حضور این چهره ها را
برای ۴ سال دیگر
در کاخ سفید تحمل کرد؟That' good enough for me!
It would sure be a positive change.
From This.????????
ایا از این دلایل، مثبت تر هم میخواهید؟
possibly more, years.
*********************
در را باز کنید
به انتخاب ءژگان ارونی
صبح زنك در را زدن ،،،سرا سيمه به طرف در دويدم
،سه نَفَر را بشت در ديدم ،،خواب الوده بودم كفتم :كه هستين ؟.
جه ميخواهين ؟
كفتن: ما هستيم در را باز كن ،إمديم تو را ببينيم
،كفتم صبح به اين زودي جه كسي ميتواند به ديدن من بيايد،،،
كفتن در را باز كن خداوند حاجت و أرزوي
پاك دلان راصبح زود بر أورده ميكند ،،
دوباره كفتم :
شما كه هستيد ؟؟
جواب دادن ،،شأنس،خوشبختي،وسلامتي،
ميخواهيم جند روزي براي عيد در منزلت
سر سفره ات مهمانت باشيم ،
سر سفره ات مهمانت باشيم ،
ناكهان تك تك شما دوستانم در نظرم نمودار شديد ،
،نشاني منزل تك تك شما را به انها دادم،،
و از انها خواستم كه در خانه شما دوستانم براي هميشه منزل كنند ....
دوستان خوبم صبح بخير از خواب برخيزيد ،،بنحرها را به روي
خوبي و خوشي باز كنيد سفره عشق و محبت و صفا بهن كنيد
،،سماور را بار كنيد توي قوري يك چای تازه دم ،،،به جه عطري داره ،،
دلها از كينه بذداييم كه جاي بشتري داشته باشيم
براي كرفتن ،،دزديدن،،يا حتي كدايي محبت ،،،،،
هر انجه كه اسمش را ميكذاريد ،،،،
به خدايم قسم صد بهتر از نفرت و خشم است ،،
دوست داشته باشيم ،،و بكذاريم كه دوستمان داشته باشن ،
،عشق بوزيد
و عاشق شويد ،،،
ديكر وقتش رسيده ....
كوش به زنك ،،زنك مهمانهايي باشيد كه من
نشاني منزلتان را به انها داده ام ،،در راه هستيد ،
همين الان بايد در بزنند ،،
اميدوارم كه انها براي هميشه در منزل تك تك
شما عزيزان و دوستان خوبم منزل كنند و هيجوقت تَركتان نكنند
(أمين)
زندكي دفتري از خاطره هاست ،،
يك نَفَر در دل شب
يك نَفَر در دل خاك
يك نَفَر همدم خوشبختي هاست ،،
يك نَفَر همسفر سختي هاست ،،
جشم تا باز كنيم عمر ما ميكذرد ....
ما همه همسفر و رهكذريم ،
انجه باقييست ،،
فقط خوبي هاست....
*********************
موسی و شبان در قرن بیست و یکم
به انتخاب منصور مهرابی
|
شیعیان خوشگل هستند - خوشگلان شیعه هستند
به انتخاب پرویز
****************
ناله های یک دانشجو
بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور
واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه !!!
تا راهنمایی به سبقت میگفتم سرقت
اول راهنمایی که رفتم تازه فهمیدم این دوتا باهم فرق دارن
اول راهنمایی که رفتم تازه فهمیدم این دوتا باهم فرق دارن
با دوستم رفته بودیم رستوران که یه پسری
که تازه غذاشو سفارش داده بود یک گاز
از ساندویچش خورد رفت
من دوستم یه نگاهی به هم کردیم وحمله کردیم به
من دوستم یه نگاهی به هم کردیم وحمله کردیم به
غذای طرف در حال بلعیدن بودیم که آقا برگشت
نگو رفته موبایلشو بیرون جواب بده
دوباره یک نگاهی به هم کردیم و الفرار
نگو رفته موبایلشو بیرون جواب بده
دوباره یک نگاهی به هم کردیم و الفرار
اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه
روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو
بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمیشه.
درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم،
درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم،
بعد از سه سال برای اولین بار به آبی و قرمزه روی
شیر دستشویی دانشگاه اعتماد کردم
با اینکه ۳ ساعت گذشته اما هنوز خیلی پشیمونم !
با اینکه ۳ ساعت گذشته اما هنوز خیلی پشیمونم !
سال دوم دانشگاه بودم یه بار خیلی کلاسم دیر شده بود
کرایه رو زودتر دادم به راننده بقیه ی پولی که بهم داد پاره بود
همزمان می خواستم بگم این پوله پاره ست عوضش کنید
همزمان می خواستم بگم این پوله پاره ست عوضش کنید
و هم می خواستم بگم سر ورزنده پیاده میشم گفتم :
آقا ببخشید لطفن سر ورزنده منو پاره کنید!!!
آقا ببخشید لطفن سر ورزنده منو پاره کنید!!!
اول دبستان که بودم زنگ تفریح که میشد از ترس
اینکه آخر زنگ تفریح نتونم صفو پیدا کنم یکی از هم
کلاسیامو نشون می کردم تا آخر
زنگ تعقیبش می کردم که صفو پیدا کنم!
اینـــــده وسائـــــل نقلیـــــه
به انتخاب مژگان هارونی
چند تائی جوک
زن به شوهرش گفت: پس
فردا سالگرد ازدواجمونه، یه
گوسفند قربونی کنیم. مرد گفت:
نه من کاملا مخالفم. چرا باید
یه گوسفند بدبخت تاوان اشتباه یه
الاغ رو بده؟
تحلیل : اقوام ایرانی
سرزمین آریایی از دو قوم بوجود آمده
مادها
و
پارت ها
به همین دلیل مشکلات این سرزمین یااز طریق
مادی حل می شود ویا از طریق پارتی .....!
اما بعد از انقلاب نیز مردم سه گروه شدند:
۱ - اشکانیان: آنان که در مراسم عزاداری
شرکت می کنند و اشک می ریزند!
۲ -_سامانیان :آنان که میلیاردی بردند
و خوردند وسرو سامان گرفتند!
۳_صفویان : امثال من وشما که همیشه
برای ملاقات مرغ وتاید وتخم مرغ وغیره
در صفیم !
تا تحلیل تاریخی بعدی بدرود .
فروشنده دوره گرد انار دهه ۵۰-۱۳۴۵
*********
آواز خوانی جوانی در حضور
ایرج خواننده بی نظیر ایران
به انتخاب بهمن تهرانی |
لطیفه هـــــــــــا
به انتخاب منصور مهرابی
گوزیدن ممنوع
خمینی ایران را که اشغال کرد به کاسه لیسان اطرافش گفت
قوانینی تنظیم کنید تا دهن این ملت رو سرویس کنیم !
فردای آن امدند نزد راحل معروف و قوانین را
به اینگونه برایش خواندند…
۱. مالیات ۳ برابر فعلی
۲. حقوق ربع عرف بقیه کشورها
۳. امام و اصحاب او صاحب
جان و مال همه مردم خواهند بود
۴. گوزیدن ممنوع !
زنه میره دادگاه میگه ۱۰ سال پیش
تو عربستان به منم تجاوز کردن...
قاضی میگه پس چرا تا حالا نگفتی. ؟؟؟
زنه میگه من تازه فهمیدم این اسمش تجاوزه،
تا حالا فکر میکردم جزو مناسک حجه ....
آورده اند كه زماني كه نادرشاه افشارعزم تسخير
هند را داشته در راه كودكي را ديد كه به مكتب ميرفت؛
ازاو پرسيد پسرچه ميخواني؟
پسر گفت: قرآن
نادر شاه گفت : از كجاي قران؟
پسر گفت : انا فتحنا ...
نادر از شنيدن نام قرآن وآيه " انا فتحنا "
خرسند شد و فال پيروزي را داد؛
پس يك سكه زر به پسر داد
اما پسرازگرفتن آن امتناع كرد !
نادر گفت : چرانميگيري؟
پسر گفت : مادرم مراميزند و ميگويد از كجا آوردي؟ !
نادر گفت : به او بگو نادر شاه به من داده،
پسر گفت مادرم باورنميكند،
ميگويد نادرشاه مرد سخاوتمندي
است او اگر میخواست به تو سکه بدهد
يك سكه نميداد زياد ميداد و تو را پیاده راهی نمیکرد !
حرف او بردل نادر شاه نشست ويك مشت سکه زر در
دامن اوريخت و اسبی به او داد تا راهی شود .
زماني كه نادر قصه را براي وزيرش تعريف كرد وزير
گفت:
ﺳﺮﻭﺭﻡ اين بچه از بچا اصفان بودس
آ شوما را چیطوری پیچوندس
.آچیتو نفهمیدین
زنه با عصبانیت پای تلفن:
این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟؟
مرد: عزیزم اون فروشگاه طلا فروشی رو
یادته که از انگشتر الماس نشانش خوشت
اومده بود، گفتی برات بخرم، اما اون روز
من پول نداشتم، ولی گفتم که یه روز حتما
اون انگشتر مال تو میشه...!؟
زن با صدای ملایمی گفت: بله عشقم...
مرد: من تو رستوران بغلیش دارم شام میخورم..شبم نمیام
ﻃﺮﻑ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺘﺮﻭ ﺑﺸﻪ، ﺟﺎ ﻧﺒﻮﺩ ...
ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﯾﮏ ﮐﻢ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﻭﺍﯾﺴﯿﺪ ﻣﺎﻫﻢ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺸﯿﻢ،
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻻﯼ ﺟﻤﯿﻌﺖ ﮔﻔﺖ، ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ
ﮔﺬﺷﺘﻪ !!!
داریم حاجی می شیم..
زن مشهدي:
مگوم اگه مو بميرم ممدآقا تو چکار مکني؟
مرد مشهدي: معلومه ديگه ديونه مروم!
زن: ديگه زن نيمگيري؟
مرد: نمدونم، از ديونه هر کار بگن برميه!
معتقدی تو تاكسي به راننده ميگه ميدان امام حسينو بلدي؟
راننده ميگه خودم بچه امام حسينم.
یارو اشكش درمياد ميگه
علی اصغرتویی؟ ماشاءا…چقدبزرگ شدي
روستائی ساده دل مرغش میمیره به سختی گریه میکنه
، دوستش میگه: مو بوام ( من پدرم ) مرد ایقد گریه نکردم،
جوابش میده: بوات ( بابات ) تخم میذاشت؟
: بنام خدایی که قیف آفرید
بنام خدایی که قیف آفرید
کلاه وکمربند و کیف آفرید
برای تمیزی نوع بشر
سفیداب وصابون ولیف افرید
یکی را شکم داده چون بشکه ای
مرا کارمندی نحیف آفرید
برای فریب همه مردها
ازاین جنسهای لطیف آفرید
یکی راپراز فیس وباد وغرور
یکی را بشدت ضعیف آفرید
یکی هم چلاق ومشنگ است ولی
دماغ ولبش راردیف آفرید
یکی رااتو کرده و شیک وپیک
یکی را پلشت و کثیف آفرید
وایران زمین رابسی نفت داد
ولی دزدهای شریف آفرید
برای عدالت بما دولتی
چنان پاکدست و عفیف آفرید
خدایی که درعصر تحریمها
به یکباره مردی حریف آفرید
پس از هاله ی نور ازبهرما
محمد جواد ظریف آفرید
حقایق تلخ دنیای مدرن
به انتخاب شیرین ناز فرهمند
تا شماره اینده
شما را به خدای یکتا می سپاریم
No comments:
Post a Comment