سردبیر داوید فاخری
۲۵ سپتامبر ۲۰۱۰
جنگ ایران و عراق |
شاد روان مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل در دوره جنگ ایران و عراق؛ دولت او صدام را خطر فوری تری برای اسرائیل می دانست |
رژه جوانان وطن در برگزاری هفته دفاع مقدس که برای دفاع از شرف نام ایران و ایرانی اجبارأ در ارتش جمهوری جهل و ستم و خون اسلامی خدمت میکنند را در ویدیوی زیر می بینیم!.
جنگ مقدس چه بود؟
« امام نامقدس، خمینی ( ناره ) برای رفع عطش خود کم بینی و شرارت پروری که در وجود کینه توزانه اش برای سالها پرورانده بود جنگی را شروع کرد که نام انرا ( مقدس ) گذارد که قرار بود پس از فتح کربلا به فتح اورشلیم بیانجامد و از لنجا « انقلاب اسلامی » به تمام جهان » صادر گردد که همانطور که میدانیم او این ارزوی « سهیفانه » را با خود به « گور » برد !. اما پس از ۸ سال پر از داغ و مرگ و ننگ و بینوائی و خرابی که این جنگ برای ملت به ارنغان اورد و از خرمشهر در خوزستان خودمان پیشتر نرفت و دست اخر نیز با جام زهری که در کمال پر روئی و پوست کلفتی این پیرمرد حریص انرا بالا کشید و کشور را با ۵۰۰ هزار کشته، یک میلیون مصدوم و معیوب و معلول روانی همراه با ۱۰۰۰ میلیارد دلار ضرر و زیان تنها گذاشت ، برای فرو اوردن خشم یک پارچه ملت شکست خورده، دوباره دست به دامان « اسلام » عزیز شد و با افاضاتی مشابه با « شاه سلطان حسین صفوی بعد از شکست از « محمود افغان » که او در ان زمان اورده بود او نیز خاضعانه در پیشگاه ملت بی چاره در مقابل « قران و پیامبر ان حضرت محمد ( ص ) گفت « تا کنون تقدیر بر ان بوده که اوضاع ان چنان بوده باشد و از حالا نیز تا اطلاع ثانوی به صورتی خیلی بد تر از ان اما « بدون جنگ و خون ریزی ( رسمی ) را به لطف امام زمان ( ع ) شاهد خواهید بود که من اگر جای شما باشم نه میگویم و نه میپرسم!!! » توانست با کمک همین ( اشغالهائی )که اکنون زمام امور مملکت را در دستان « ناتوان » خود به غنیمت گرفته اند جریان را ماست مالی کرده و همچنان به خوردن و خوابیدن و ...... ادامه دهد »
تنه نزن
نوشذاروئی و بعد از مرگ سهراب امدی!
افسوس بعد از انکه در بحبوحه جنگ شرم اور ۸ ساله * هزاران کودک ایرانی بین ۷ تا ۱۳ ساله * عمدأ توسط « مریدان شیطان » جمهوری جهل و خون اسلامی به قتل رسانده شدند به این طریق که با دوانیدن انان بر روی مینهای عراقیها به منظور باز کردن راه برای عبور سربازان خودی به سوی مراکز اتش قوای دشمن * تکه تکه * گردیدند! انهم برای چه ؟ به امید قولی که ملایان حاضر در پای اتوبوسهائی که انان را بسوی قربانگاه های اسلامی میبردند به انان داده بودند که بعد از عبور از روی سرزمین « شهدای کربلا » با کلیدهای پلاستیکی ساخت تایوان که بر گردنهای نازک ان درماندگان از * همه جا بیخبر * انداخته بوده اند دربهای بهشت را باز کرده و به داخل ان « مکان نامعلوم خیالی » راه میابند و در اغوش اولیا و انبیا قرار بگیرند !، خدا نبخشتتان و بیشتر از شما انانکه این فجایع را فراموش میکنند و در خیال « فتح » قدس، فجایع دیگری را در سر میپرورانند!.
No comments:
Post a Comment