موضوع صیغه
در مصاحبه با شیرازیها
وقتی زری ....... حامله شد
به انتخاب علیرضا پرویز
زری دختر مومنی بود. همیشه نمازش را سر موقع می خواند، صد رقم هم
دعا بلد بود، همه مفاتیح را حفظ کرده بود. دعای جوشن کبیر، ندبه، چی و چی را
بلد بود. آخر آن موقع ها مردم به اندازه حالا دعا نمی خواندند. سالی یکی دو
بار آنهم بیشتر شبهای احیاء ماه رمضان و روز تاسوعا عاشورا گریه می کردند.
بقیه سال شادی و خنده بود. اما همان موقع هم زری، اهل دعا بود و به من هم دعاهای
متعدد از جمله قسمت هایی از مفاتیح را یاد داد. زری حدود۱۴ سال ادامه
معجزه پیاز
به انتخاب بمان فروغی
در موقع صبحانه تلویزیون تما شا می کردم
دراینجا تلویزیون بین المللی داریم..هرنیم ساعتی
یک مملکتی برنامه دارد . از چین دیدم که کشتی غول
پیکر جنگی نشان می داد.. قدری از هند دیدم که پیاز
و سیب زمینی و احتمالا کمیابی آن نشلن می داد. یاد
ایران عزیز افتادم که زمانی چنان پیاز گران و
نایاب شده بود که من یک مسافرت از طهران به
اهواز داشتم در دهات اراک یک گونی پیاز
گیر آوردم .که وقتی دراهواز به خانه
فامیل وارد شدم این گونی پیاز آن قدر
برایشان عزیزبود که من یک قهرمان
شده بودم که اگر هرکدام از دخترشان
را خواستگاری میکردم قبول میکردند
ومن راحت داماد می شدم
عناصر مهم در اقتصاد
اخوند، خر، گوسفند
از زبان اخوند معروف
کلاغ عاشق!
طنزی قدیمی
به انتخاب شلوینگ سهرابیان
روز سوم کلاغه ،.......رفتش پیش قناری
خجالت نمیکشی؟.... واسه گوشتای شیکم!؟
دوست دارم شوهر من ، .....باشه پیمناست دست کم!
دیگه از فردا کلاغ ،.... حسابی رفت تو رژیم
میکردش بدنسازی ، ....بارفیکس و دمبل و سیم
بعدش هم میرفت تو پارک ،..... میدویید راهای دور
آره این کلاغ ما ،....خیلی خیلی بود صبور
واسه ریختن عرق ، .....میکردش طناببازی
ولی از روند کار ، ....نبودش خیلی راضی
پا شدی رفتش به شهر ،.... دنبال دکتر خوب
دو هفته بستری شد ، .....که بشه یه تیکه چوبقرصای جور و واجور ، ....رژیمای رنگارنگتمرینهای ورزشی ، ....لباسای کیپ تنگآخرش اومد رو فرم ، .....هیکل و وزن کلاغبا هزار تا آرزو ، .....اومدش به سمت باغ
وقتی از دور میومد ، .....شنیدش صدای سازتنبک و تنبور و دف ، ....شادی و رقص و آوازدل زاغه هری ریخت !........ نکنه قناریه؟شایدم عروسی ......... بازای شکاریه!!
دیدش ای وای قناری ، .....پوشیده رخت عروسیعنی دامادش کیه؟ ....طاووسه یا که خروس؟هی کی هست لابد تو تیپ ، ....حرف اولو میزنه!توی هیکل و صورت ، ...صد برابر منهکلاغه رفتشو دید ،..... شوهر قناری روشوکه شد ، نمیدونست، ....چیز اصل کاری رو!میدونین مشکل کار ،.... از همون اول چی بود؟کلاغه دوچرخه داشت ،.....صاحب بی ام و نبودDakuwaqa's GardenUnderwater footagefrom Fiji & Tonga
SENT BY SUSAN HALIMI
حدس بزنيد درون اين
سالن چه خبر است؟
به انتخاب یوئل / اسرائیل
سواحل شني، آب زلال و درختان نخل، تابستاني گرم
با خورشيد تابان را تداعي ميکنند
اينجا درست مثل جزاير گرمسيري به نظر ميرسد
همه اينها در پايگاه هوايي اتحاد جماهير شوروي سابق
در کراسنيک آلمان قرار گرفته است
اين جزيره گرمسيري، داخل آشيانه کشتيهاي هوايي که براي
حمل و نقل محموله ها به مسافتهاي طولاني ساخته شده بودند
، ايجاد شده است
درجه حرارت در داخل اين آشيانه هوايي کاملا با بيرون متفاوت است و تصاويري که شما مشاهده ميکنيد، فصلي متفاوت با آنچه بيرون اتفاق مي افتد را نشان ميدهد
خارج از اين آشيانه، برف در حال باريدن است
در حالي که مردم در اينجا کنار ساحل دراز کشيده اند
مهمانان ميتوانند در رستورانهاي متعدد غذا سرو کنند
و همچنين در سونا و جکوزي استراحت کنند
سالني که اين جزيره گرمسيري در آن واقع شده است
بزرگترين سالن بدون ستون در جهان ميباشد
اين جزيره روزانه حدود ۶۰۰۰ نفر را به خود
جذب ميکند و در سال ۹۷۵ هزار نفر بازديد
کننده دارد
اين جزيره گرمسيري، در سال ۲۰۰۴ افتتاح شد و
پانصد نفر در آن مشغول به کار هستند
شايد باورنکردني باشد ولي طول اين آشيانه ۳۶۰ متر،
عرض آن ۲۱۰ متر و ارتفاع آن ۱۰۷ متر است
که اين اندازه براي قرار دادن مجسمه آزادي درون آن مناسب است
" زمانیکه بنده در بیمارستان میلان شاغل بودم، یک بیماری رو آورده بودند به بخش ما که مشکوک به سرطان پروستات بود. داشتند ایشون رو می بردند اتاق عمل که بنده به پزشک معالج بیمار گفتم دست نگه داره و اصلاً نیازی به جراحی نیست. به همه گفتم صبر کنید تا من بیام.
بنده بخاطر تربیت اسلامی ای که دیده بودم و آشنایی که با طب سنتی خودمون داشتم، پاشدم رفتم سریع وضو گرفتم، و به اندازه یک بند انگشت تربت کربلا گذاشتم روی انگشت اشاره ام و مقعد بیمار رو معاینه کردم. دیدم کوچکترین اثری از غده یا برجستگی دیده نمیشه. انگشت اشاره ام رو درآوردم و اینبار انگشت شصتم رو فرو کردم و باز هم چیزی رو تشخیص ندادم. یک نگاهی به بالا کردم و تو دلم با بغض گفتم یا سیدالشهدا، بنده خودت رو در میلان هم شفا دادی؟! [گریه حضار]
به پزشک طرف گفتم ایشون سالم هستند. یارو برگشت گفت غیر ممکنه! خودش دستکش دستش کرد و بیمار رو معاینه کرد و دید بله، حق با بنده است. خیلی این واقعه در انجمن های پزشکی ایتالیا سر و صدا کرد. حالا بیشتر بخاطر وضو بود یا تربت آقا اباعبدالله، نمی دونم! اما بیست سال بعد از اون ماجرا، هنوز که هنوزه رئیس بیمارستان میلان برام ایمیل میزنه که حسین آقا! یک محموله خاک کربلا بفرست.
برید تحقیق کنید، تا ببینید بیمارستان میلان تنها بیمارستانی در کل اروپا است که فوتی پروستاتی ندارند. هنوز خیلی مانده تا علم روز پی به خاصیتها و شفا بخشی طب سنتی ما ببره. همین درمان رو بنده در بیمارستان دی تهران مطرح کردم که آقایان علاقه ای نشون نداند و الآن نتیجه اش رو داریم می بینیم.
=============
جلسه پرسش و پاسخ:
[یکی از حضار]: آقای دکتر اگه خاک کربلا دم دست نداشتیم چیکار کنیم؟
اگر تربت کربلا نداشتید، دو بند انگشت از خاک امام رضا بذارید، با تقریب بسیار خوبی همان اثر رو داره"
سخنرانی حسین روازاده در
مسجد حجت بن الحسن تهران
دی ماه۱۳۹۰
******************
چرا فاحشه شدم
در مصاحبه با یک قربانی
در مصاحبه با یک قربانی
ادبیات پشت کامیونی در ایرانمان
به انتخاب پرویز فاخری
دختری از امت عیسی، گرفتارش شدم
*
يا اقدس
*
لاستيك قلبمو با ميخ نگات پنچر نكن
*
بوق نزن ژيان
ميخورمت
*
بر در ديوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت: بی سوادم
*
شتاب مكن، مقصد خاك است
*
راديات عشق من ازبهر تو، آمد به جوش
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم
*
تو هم قشنگی
*
کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت
*
سر پايينی برنده
سر بالايی شرمنده
*
كاش ميشد سرنوشت را از سر نوشت
*
تند رفتن که نشد مردی
چشم انتظارم كه برگردی
*زندگی! نگه دار پياده ميشم
*
ای ماشين با مرام، نشو نامرد با غلام
*
از درخت آموز، که سايه از سر
هيزم شکن هم برنميدارد
*
درياي غم ساحل ندارد
*
قربون دل غريب پرستت
*
از عشق تو ليلی ........ رفتم زير تريلی
*
دنبالم نيا اسير می شی
*
همه از مرگ مي ترسند
من از رفيق نامرد
*
در بیابانها اگر صدسال سرگردان شوی
به که اندر خانه ات محتاج نامردان شوی
*
عاقبت در رفتن از مدرسه اینه
*****************
شیوه هندیـــــــان
به انتخاب لیلا اصلی
انسان ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه می روند !
با یک سبد در جلو ویک سبد در پشت...
در سبد جلو، صفات نیک خود را می گذاریم
و در سبد پشتی، عیب های خود را نگه می داریم.
به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود،
چشمان خود را برصفات نیک خود می دوزیم
وفشارها را درسینه مان حبس می کنیم.
در همین زمان بی رحمانه، در پشت سر
همسفرمان که پیش روی ما حرکت می کند،
تمامی عیوب او را می بینیم .
بدین گونه است که در باره خود بهتر از
او داوری می کنیم، بی آن که بدانیم کسی
که پشت سر ما راه می رود
به ما با همین شیوه می اندیشد.
پائولو
تفسیر عمل رضا شاه
در کشف حجاب
از زبان یک اخوند معروف
اکر مونا لیزا در جای
دیگری افریده شده بود
به انتخاب مژگان هارونی
In Africa افریقا
In India هندامریکا In USAمراکش
In MoroccoIn London لندنIn Egypt مصر
دوبی
In Dubai
کویت
In Kuwait
سوریه
In Syria
فلسطین
In Palestine
پاکستان
In Pakistan
افغانستان
In AfghanistanIn Tehran تهران
امتحان ضرب المثل از
حسین رضا زاده قهرمان
وزنه برداری کشور در
برنامه صندلی داغ تلویزیون ایران
بخندیم
جوکهای تحت نظارت
یه چند تائی جوک که تا تونستم انقدر
شستمشون که حالا قابل شنیدن بشن
به انتخاب ژوزف اشوری
ساده لوحی برای استخدام میره،
اولین سوال این بوده:
آیا از دولت راضی هستین؟
یارو مینویسه: بله خودم راضیم
اما زنم میگه یه مقدار کوتاهه!
از یه خانم میپرسن: شما موقع سکس
با شوهرتون صحبت میکنین؟
میگه: اگه زنگ بزنه، خب آره!
نظر مارکوپلو درباره اصفهانیها:
مردمانی ناکس که یک باغ را چهار باغ،
یک پل را سی و سه پل، بیست ستون را
چهل ستون و یک شهر را نصف جهان
معرفی میکنند!
یارو میره تایلند ،میخواسته سوار اتوبوس بشه؛
مامور اتوبوس بهش میگه: a ticket
یارو: چی چی؟
مامور اتوبوس دوباره میگه: a ticket
یارو:من که نفهمیدم چی گفتی
اما محض احتیاط گور بابات!
مامور اتوبوس یقشو میگیره میگه: فلان
فلان شده به کی فحش پدر میدی؟
راننده میگه: آقایون چرا دعوا میکنین؟
خوبیت نداره، مملکت غریبه، صلوات بفرستین
کل اتوبوس: اللهم صل الا ... !!!
یارو که خوش به حالش باشه قرص ضد بارداری میبینه میگه:
خوش به حال خانوما، چقدر قرصاشون
کوچیکه. قرص جلوگیری مردها هم بزرگتره
هم مزه لاستیک میده!
طرز تهیه سالاد استامبولی
نوش جان
| |||||||||||||
No comments:
Post a Comment