9.21.2013










زایمان معجزه اسای یک بچه در خیابان
انهم به این صورت؟، تصورش هم 
!غیر ممکن است


الهی من قربونشبرمممممممممممممممممممممم 

به انتخاب راژانه


بـیـسـت

 از قدیمی ترین هتل جهان
گزارش میکنم


 این  جمله ای بود که  گزارشگر خبری سی ان ان در جریان برگزاری اجلاس اپک در اصفهان به  سراسر جهان مخابره کرد. علاوه بر این گزارشگر، سایر خبرنگاران  شبکه های تلویزیونی که برای پوشش اخبار این اجلاس در اصفهان  گرد آمده بودند، با عناوینی چون «زیباترین هتل جهان» و «قدیمی  ترین هتل جهان» اخبار خود را به اطلاع مخاطبان خود رساندندمهمانسرای عباسی با پشتوانه ۳۲۰ساله هنوز  به عنوان 

* قدیمی ترین هتل دنیا
به جهانیان معرفی نشده 

به انتخاب مژگان هارونی



یک  ساز ( تاربا دو نوازنده

صهبا مطلبی و پدیده احرار نژاد که هر دو 

از شاگردان برجسته حسین علیزاده هستند، 

با هم چهار مضراب ماهور حسین علیزاده را 
اجرا میکنند

جمله قشنگ
به انتخاب فرشته جمشیدی

برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته
 شوی…. نترس گردوی کوچک !
آنچه سیاه میشود روی تو 
نیست ، دست آنهاست

    http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/13.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/15.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/16.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/17.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/18.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/19.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/20.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/21.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/22.gif
http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Explain-This/23.gif
در حد فیلم های چارلی چاپلین

شلیک نفس افزای اغاز مسابقه توسط 
وزیر ورزش در جمهوری اسلامی

عکس پایینی را هم ببینید
به انتخاب راژانه




روز شعر و ادب پارسی

به انتخاب داوید
بیست و هفتم شهریور ماه هر سال
 ( امسال برابر با ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳ )
 روز درگذشت شهریار شاعر معاصر ایرانی
 به عنوان روز شعر و ادب پارسی
 « در جمهوری اسلامی فارسی »
 نامگذاری شده است



در ادامه یکی از غزلهای عاشقانه شهریار
 را با هم مرور میکنیم، 
عاشقانههایی که امروز ضربالمثل شدهاند

تو بمان و دگران

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران




ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران



رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران

دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران





گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران



ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران




**************

پذیرش دانشجو در دانشگاه
 احمدی نژاد در سال تحصیلی جدید

دانشگاه احمدی نژاد برای سال تحصیلی 

جدید در رشته "shitology" شاید

( مدفوع شناسی! )  دانشجو میپذیرد



برخی واحدهای ارائه شده
 برای این ترم عبارتند از: 

 ۱ - دروغگویی به زبان ساده و حق به جانب ۲ واحد

 ۲ - آمار و احتمالات تخیلی ۳ واحد 

 ۳ - فیزیک هسته هاله نور ۳ واحد 

 ۴ - اصول اختلاس سنگین ۳ واحد 

 ۵ - مبانی فکری چاوز ۲ واحد

 ۶ - تاریخ تفصیلی نابودی ایران ۲ واحد

 ۷ - ادبیات محمودیه ۲ واحد 

 ۸ - اندیشه مشایی ۱ و ۲ مجموعا ۴ واحد

 ۹ - ریدماسیون اساسی ۴ واحد

و ....
مطلب زیر را بخوانید 
و حدس بزنید که در اينجا 
کداميک دزد راستينند؟

به انتخاب لیلا اصلی

در يک دزدی بانک در گانک ژو، چين، دزد فرياد کشيد:
 «همه شما در بانک، حرکت نکنيد
. پول مال دولت است و زندگی به شما تعلق دارد. »
همه در بانک به آرامی روی زمين دراز کشيدند
اين «شيوه تغيير تفکر» نام دارد، تغيير شيوه معمولی فکر کردن.


و هنگاميکه يک خانم بصورت تحريک آميزی روی ميز 
دراز کشيد، دزد فرياد کشيد
«خانم خواهش ميکنم متمدن باشيد!
 اين يک دزدی است نه تجاوز جنسی»
اين را می گويند؛ «کار کشته بودن»، روی چيزی
 تمرکز داشته باشيد که برای آن کار آموزش ديده ايد.


و هنگاميکه دزدان بانک به خانه رسيدند، جوانی
 که (مدرک ليسانس مدیریت بازرگانی داشت) به دزد 
پيرتر(که تنها شش کلاس سواد داشت) گفت
« برادر بزرگتر، بيا تا بشماريم چقدر بدست آورده ايم
دزد پيرتر با تعجب گفت؛ «تو چقدر احمق هستی، 
اينهمه پول شمردن زمان بسيار زيادی خواهد برد
امشب تلويزيون ها در خبرها خواهند 
گفت ما چقدر از بانک دزديده ايم» 
اين را می گويند: «تجربه» اينروز ها، تجربه مهمتر
 از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشيده می شود!


پس از آنکه دزدان بانک را ترک کردند، مدير بانک 
به رييس خودش گفت، «فوری به پليس خبر بدهيد. »
اما رييس اش پاسخ داد: «تامل کن! بگذار ما خودان
 هم 10 ميليون از بانک برای خودمان برداريم و 
به آن 70 ميليون که از بانک ناپديد کرده بوديم بيافزاييم»!!
اينرا میگويند «با موج شنا کردن» پرده پوشی
 به وضعيت غير قابل باوری به نفع خودت.!  



رييس کل می گويد: «بسيار خوب خواهد بود که 
هرماه در بانک دزدی بشود»!!
اينرا میگويند «کشتن کسالت» شادی شخصی، 
از انجام وظيفه مهمتر می شود.


روز بعد، تلويزيون اعلام مي کند ۱۰۰ ميليون 
دلار از بانک دزديده شده است
دزد ها پول ها را شمردند و دوباره شمردند اما
نتوانستند ۲۰ ميليون بيشتر بدست آورند
دزدان بسيار عصبانی و شاکی بودند: «ما زندگی و جان
 خودرا گذاشتيم و تنها ۲۰ ميليون گيرمان آمد.
 اما روسای بانک ۸۰ ميليون را در يک بشکن بدست آوردند.
انگار بهتر است انسان درس 
خوانده باشد تا اينکه دزد بشود
اينرا می گويند؛ «دانش به اندازه طلا ارزش دارد»، 


رييس بانک با خوشحالی می خنديد زيرا او ضرر 
خودش در سهام را در اين بانک دزدی پوشش داده بود.
اينرا میگويند؛ «موقعيت شناسی»، 
جسارت را به خطر ترجيح دادن.


خوبتر بیندیشیم

به انتخاب سارا . س  


پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت.
پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره
زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه 
میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، 
نقاشی زیبایی از او بکشند؟
سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و
یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوقالعاده
بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک 
شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته 
و یک پای خم شده.
چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ 
پنهان کردن نقاط ضعف و 
برجسته ساختن نقاط قوت آنان.

چندین لطیفه تازه و شنیدنی

 البته برای سنین کمی بالاتر از ۱۸ بهتره

به انتخاب فرح س





به خامنه یی میگن


 بزرگترین سوال زندگیت چیه؟ 

میگه وقتی برق میره ، کجا میره؟ 



احمد خاتمی عرعر کن نمازهای روز جمعه 
نمدونست برای محرم چی پشت، 
ماشینش بنویسه 
.....نوشت: یزید ازت اصلا توقع نداشتم


به احمدینژاد میگن اوج خجالت 
تو زندگی سیاسیت کی بوده؟ 
میگه رفتم خونه دیدم جعفر آقا با زنم حمومه
 نه صابون.......داریم نه شامپو، 
انقده خجالت کشیدم که نگو 


بسیجیه از دوستش میپرسه : توک چشم کجاست ؟
!!دوستش میگه چشم که توک نداره
....میگه: پس چرا خواننده میگه 
توکه چشمات خیلیقشنگه 


یارو پاسداره زنشو میبره دکتر، 
دکتر میگه : واسه خانوم سه
روز نزدیکیتجویز کردم 
پاسداره میگه: بیارمش مطب یا 
تشریف میارین منزل؟ 


به مامور حفاظت دانشگاه که جلو دخترا
واسه بدحجابی وایمیسه میگن
چرا جورابات یه لنگش آبیه یکیش قرمز ؟
میگه: والا نمیدونم، بدبختی اینه که یه جفت دیگه دارم
...تو خونه اونم همینطوریه 


بلیط اتوبوسای اصفهان از ۲۰ تومن به ۱۰ تومن
کاهش پیدا میکنه، اصفهانیا اعتراض میکنن.
ازشون میپرسن واسه چی اعتراض کردین؟
میگن چون قبلاً که پیاده میرفتیم ۲۰ تومن به
...نفعمون بود اما حالا فقط ۱۰ تومن به نفعمونه 


جاهله میره دکتر میگه : تخمم درد میکنه
.دکتر میگه: نگو تخمم بگو عضوم
جاهله میگه: پس اون ۱۰ سال که 
من عضو بسیج  بودم
 تخمشون بودم؟ 


تبریک یک ادم احساساتی که برای اولین
 بار روبروی دوربین تلویزیون وایساده
سالی پراز توأم و سرشار از آکنده
...برایتان مملو از لبریزم 


استاد دختره رو ميبره پای تخته ، 
ميگه دستگاه تناسلی زن رو بكش 
دختره خجالت می كشه سرشو میندازه 
: پايين ، یدفه مبصر  کون لیس کلاس
  داد ميزنه ميگه
!!!استاد داره تقلب می كنه 


كاظم شب عروسیش میگوزه از خجالت میگه ... خدایا 
منو مثل اصحاب كهف صدسال بخوابون تامردم
 از یادشون بره
بعد از صد سال كاظم از خواب بلند میشه: یك
 سكه میبره نون بگیره شاطرمیگه این 
سكه كه مال زمان کاظم گوزوئه...!! ازكجا اوردی؟ 


:جانبازه داشت براي همسایش از خاطراتش 
ميگفت یاد جنگ بخير... با رويا ميخوابيديم 
با سحر بيدارم میشدیم . با اومدن سپيده 
عملياتو شروع ميكرديم،
حاجي ميرفت رو مينا، منم سيما رو لخت ميكردم
هسایه هه که دیگه کفرش بالا اومده بود
 ميگه: پدر سگ پس كي ميجنگيديد؟ 


:شاعری میفرماید   

کار هرکس نیست همسر داشتن 

!مرد خر میخواهد و پول خفن



دور اندیشی 
قبل از خریداری اتوموبیل
به انتخاب مریم خزائلی

No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information