*****************
روح بلند بانوی غزل ایران
* سیمین بهبهانی *
شاد وقرین رحمت باد
به این مناسبت بخشهائی از سروده ی
ایشان به اسم
*زنی را می شناسم *
را تقدیم میدارم
به انتخاب بمان فروغی
*****
زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زنی را می شناسم من
که می گوید پشیمان است
چرا دل را به او بسته
کجا او لایق آنست؟
زنی هم زیر لب گوید
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟
زنی آبستن درد است
زنی نوزاد غم دارد
زنی می گرید و گوید
به سینه شیر کم دارد
زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند
زنی خو کرده با زنجیر
زنی مانوس با زندان
تمام سهم او اینست
نگاه سرد زندانبان
زنی را می شناسم من
که می میرد ز یک تحقیر
ولی آواز می خواند
که این است بازی تقدیر
زنی با فقر می سازد
زنی با اشک می خوابد
زنی با حسرت و حیرت
گناهش را نمی داند
زنی واریس پایش را
زنی درد نهانش را
ز مردم می کند مخفی
که یک باره نگویندش
چه بد بختی چه بد بختی
زنی را می شناسم من
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد
زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد
زنی می ترسد از رفتن
که او شمعی ست در خانه
اگر بیرون رود از در
چه تاریک است این خانه
زنی شرمنده از کودک
کنار سفره ی خالی
که ای طفلم بخواب امشب
بخواب آری
و من تکرار خواهم کرد
سرود لایی لالایی
زنی را می شناسم من
که رنگ دامنش زرد است
شب و روزش شده گریه
که او نازای پردرد است
زنی را می شناسم من
که نای رفتنش رفته
قدم هایش همه خسته
دلش در زیر پاهایش
زند فریاد که: بسه
زنی را می شناسم من
که با شیطان نفس خود
هزاران بار جنگیده
و چون فاتح شده آخر
به بدنامی بد کاران
تمسخر وار خندیده
زنی آواز می خواند
زنی خاموش می ماند
زنی حتی شبانگاهان
میان کوچه می ماند
زنی در کار چون مرد است
به دستش تاول درد است
ز بس که رنج و غم دارد
فراموشش شده دیگر
جنینی در شکم دارد
زنی در بستر مرگ است
زنی نزدیکی مرگ است
سراغش را که می گیرد؟
نمی دانم، نمی دانم
شبی در بستری کوچک
زنی آهسته می میرد
زنی هم انتقامش را
ز مردی هرزه می گیرد
…زنی را می شناسم من
زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زنی هم زیر لب گوید
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟
زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند
زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد
زنی می ترسد از رفتن
که او شمعی ست در خانه
اگر بیرون رود از در
چه تاریک است این خانه!
*********
رکاب بـــــــــزن
به انتخاب میتزا دلی
***************
|
عکس های بسیار خنده دار و جالب روز
به انتخاب مریم -خزائلی
لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه را انتخاب کنید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه را انتخاب کنید
شکار صحنه
اومد سورپرایز کنه خودش سورپرایز شد !
جدیدترین متد قفل امنیتی
دوش و شیر پا شوی قبل از ورود به منزل !
از واجبات بعضی از آقایان !
هدف از این کار چی میتونه باشه آیا !؟
خداوکیلی آخرشه !
گاو تربیت کرده در حد اسب !
خیلی دوس دارم بدونم اینایی که اولین قدم رو گذاشتن روی سیمان ها
چی فکر کردن که بقیه راه رو هم اومدن ؟
دستشون درد نکنه ، فکر سگه هم بودن
بابا خالی بندی تا حد آخه
خدا پدر فیلمای هندی رو بیامرزه !
اصلا دست به هیچ وجه نباید از روی دسته پلی استیشن برداشته بشه
به هیچ وجه !
خلاقیت جالب !
قدیما برف بود و خونه
الان دوده هست و کارخونه
همکاری سه شرکت تولیدی معتبر کفش در جهان !
آخیییی !
روزگارو میبینی ؟ گنجیشکا هم واسه خودشون خونه دارن
معمولا تا یه صفحه اینترنت لود بشه من از این قبیل کارا انجام میدم !
ساخت چین !
یکی دیگر از کابرد های تبلت های اپل !
اینم نمایی از پشت در اتاق من
وقتی در حال خوردن پفک نمکی مینو هستم !
ینی عین واقعیته !
شرح در عکس !
یک روز معمولی در خوابگاه پسران !
خروس غیرتی به این میگن !
من ، وقتی از بابام پول تو جیبی میخوام !
مدیر کارخونه ای که این آلودگی های صوتی رو پخش کردی همه جا
آیا میدانی به اندازه پولی که به جیب زدی
ده برابرش فحش های کاف دار برای خودت خریدی ؟!
صدا خفه کن تانک !
خدایی قبول دارین ؟
این یارو منو یاد غول کمبات 3 میندازه !
اینم از اسپرت کردن نسل ما !
اسباب بازی فرزند یک مکانیک !
آیا این اونه ؟!
یا تو بار بهش فشار اومده ناراحته !؟
قیافه پسرا وقتی از جلوی دخترا رد میشن !
یکی از اتفاقات گند زندگی !
کدوم بیشعوری سوسیسا منو اینجوری کرده ؟!؟
شرح در عکس !
بدون شرح !
خب دیگه خسته شدم این آخر دیگه حالی برام نمونده
خدا نگهدار تا برنامه بعد ….!
امداد یا انتقاد
به انتخاب میتزا دلی
|
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسيار دردش آمد ...
یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط
در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و
مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود
یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت
و دست او را گرفت
و او را از چاله بيرون آورد...!
آنکه می تواند انجام می دهد
و آنکه نمی تواند انتقاد می کند.
جرج برناردشاو
*******************
با یک گل بهار نمیشه
دسته گل که باشه میشه
|
به انتخاب شیرین ناز فرهمند
آیدین سیار سریع در قانون نوشت: ما هم مثل هر ایرانی دیگری دوست داریم حتی به قیمت بدبختی خودمان هم که شده، پیش بینی مان درست از آب دربیاید. برای همین وقتی بیلبوردهایی با مضمون تشویق شهروندان به فرزندآوری بیشتر در سطح شهر نصب شده را دیدیم کلی ذوق کردیم و به دوستانمان گفتیم: دیدید؟ دیدید ما بعد از نصب بیلبورد صداقت آمریکایی گفتیم امروز جنگ، جنگ بیلبوردهاست؟! حالا با دیدن این بیلبورد از سر شوق چند نکته به ذهنمان رسید که آنها را مطرح میکنیم:
1) در این خانواده پرجمعیت یک دانه مادر چرا نیست!؟ حالا مگر یک مادر چقدر جا اشغال میکرد؟ آیا این خانواده از اول مادر نداشت؟ آخه چطوری؟ پس این پدر مودب داخل تصویر این همه بچه را از کجا آورده؟ کاشته؟ داشته؟ قلمه زده؟ توی فتوشاپ درست کرده؟ یا این که نه. واقعا مادری وجود دارد ولی بنده خدا هیچ وقت نمیتواند در تفریح و گشت و گذار خانواده حضور داشته باشد، چون اکثر اوقات در بیمارستان مشغول زایمان است!
2) سوال دیگری که مطرح میشود این است که این خانواده 6 نفری روی دوچرخه (بدون احتساب مادر) چطوری با یک هندوانه سیر میشوند؟ قانع اند؟ کم مصرفند؟ گازسوزند؟ همدیگر را میخورند؟ واقعا چگونه است!؟
3) نکته جالب دیگر این است که این بچهها با سه تا بادکنک و یک دوچرخه (اندازه کشتی تایتانیک) نیازشان مرتفع شده. اینها نه ایکس باکس میخواهند، نه آی پد، نه آیفون، نه سایفون ... خب تابلوست که این بچهها همه فتوشاپ اند!
4) بعد این چه قیافه ای است مرد کم جمعیت دارد!؟ با من روراست باشید. از ناتوانیای چیزی رنج میبرد؟ یا از سخت بودن مسیر؟ آن بقچه پشت پدر و پسر هم معلوم نیست محتویاتش چیست. احتمالا مادر خانواده است، برای این که ترویج دوچرخه سواری بانوان نشود، توی کیسه گذاشته شده!
5) پدر خانواده پرجمعیت محاسن کاملی دارد در حالی که محاسن پدر خانواده کم جمعیت شبیه مذاکره کنندگان هسته ای دولت یازدهم است و این طرح به روشنی نشان میدهد که مذاکرهکنندگان سازشکار از طریق دادن امتیازات گوناگون از جمله کاهش تولید آب سنگین به دنبال کاهش جمعیت کشور هستند.
6) طراحان عزیز و ایده دهندگان محترم و سیاستگذاران عزیزتر از جان! شما گویا غم نان ندارید. بچه را که نمیشود گذاشت توی مایکروفر خودش بزرگ بشود، بعد که آماده شد تزویجش بکنی برود پی کارش. آن هم بچههای این دوره زمانه که با آی پد و پی ام اسی (!) هم راضی نمیشوند چه برسد به بادکنک و هندوانه! عزیز دلم! میگویی با یک گل بهار نمیشه. لابد از دید تو باید گلهای بیشتری زد. ولی جیبت که خالی باشد با 10 تا گل هم بهار نمیشود. فوقش بشود یک چیز بهاری مثل دوست عزیزمون...! شما این فقر را فعلا ریشهکن کن! من برایت هتتریک میکنم. اصلا میشوم آقای گل این فصل لالیگا. دمت گرم. با تشکر.
*****************
اتشنشانی زنجان
به انتخاب پرویز فاخری
************
از ماست که بر ماست
به انتخاب شیرین ناز فرهمند
خدایا چه میشد اگر این حکومت صد سال پیش بر سر کار امده بود و رفاه زنان را به اینگونه که اکنون پیشنهاد کرده ( و در زیر میایند! ) فراهم اورده بود دیگر چه صحبتی از وضع نابسامان زنان ایران در دوران قبل از انقلاب بود و به حال انان
غصه خوردن
شهرداری تهران در یک اقدام نمادین، برای جلوگیری از خسته شدن زنان و صرف جهت رفاه حالشان، آنان را از مشاغل دفتری برکنار کرد. حالا دیگر زنان مجبور نیستند به انجام مشاغل سخت اداری و دفتری مبادرت ورزند.
البته اینگونه توزیع رفاه تنها شامل شغل هایی همچون مسئول دفتر، منشی و تایپیست شده است و برای شغل هایی مانند معاونت و مدیریت اتفاقی رخ نداده است و آنان همچنان در شرایط سخت و دشوار کاری مشغول به زحمت کشیدن و عرق ریختن هستند و هیچ مسئولی به فکر رفاه حالشان نیست. امیدواریم بالاخره مسئولان به فکر قشر ضعیف معاونان و مدیران نیز بیفتند و برای سختی کار آنها هم فکری عاجل کنند.البته واضح و مبرهن است توزیع رفاه و عدالت نباید تنها در سطح شهرداری حدود شود و قسمت های دیگر جامعه نتوانند از این همه آسایش و امنیت استفاده کنند. به همین دلیل کارهای دیگری را که برای رفاه حال زنان در سطح جامعه می توان انجام داد تا هر چه بیشتر در رفاه و آسایش غوطه ور شوند را با هم مرور می کنیم.
رانندگی: از آنجایی که در هنگام رانندگی همیشه خطر تصادف وجود دارد پس بهتر است زنان رانندگی نکنند و وظیفه خطیر تصادف کردن و مردن را به مردان بسپارند؛ خودشان در آسایش و امنیت کامل به پیاده روی مشغول باشند!
مترو: بهتر است زنان سوار مترو نشوند تا در شلوغی جمعیت نفس شان بند نیاید یا کسی کفش شان را لگد کند. در عوض مردان آنقدر از بوی عرق بدن یکدیگر استشمام کنندتا رنگ پوستشان سبز شود
! سینما: اصلا چه دلیلی دارد زنان به سینما بروند و فیلم های ملودرام نگاه کنند و گریه شان بگیرد؟ بهتر است زنان حق ورود به سینما را نداشته باشند تا مجبور به گریه کردن نشوند و غم و غصه بازیگران فیلم ها را مردان به تنهایی بخورند تا جانشان دربیاید!
استادیوم: رفتن به استادیوم همواره با شنیدن الفاظ رکیک همراه است؛ پس بهتر است زنان به استادیوم نروند تا پرده گوششان با چنین الفاظ بی ادبانه ای پر نشود. در عوض مردان به این کار سخت و دشوار مبادرت ورزند تا پرده گوششان از این الفاظ رکیک پاره پوره شود
. خرید: چه دلیلی دارد زن ها مجبور به خرید کردن باشند و در هر مغازه ای به چانه زدن با فروشنده بپردازند تا فکشان درد بگیرد؟ بهتر است برای رفاه حالشان آنان را از خرید کردن منع کنیم تا فقط مردان چانه بزنند تا استخوان فکشان لق شود.
کلاس های موسیقی: البته برگزاری کلاس های موسیقی هم برای زنان و هم برای مردان مضر است و باعث می شود گوش شان از شنیدن صداهای ناهنجار سازهای مختلف آسیب ببیند؛ پس چه بهتر که به طور کلی کلاس های آموزش موسیقی منحل شود تا جامعه در رفاه و آسایش دست و پا بزند و آرامش در جامعه نهادینه شود.
نفس کشیدن: برای چه زنان هوایی را تنفس کنند که همراه خود سرب و مونواکسید کربن و هزار جور دود و درد و مرض دارد؟ بهتر است هوا را مردان تنفس کنند تا دچار بیماری های قلبی و تنفسی و سرطان شوند و نسلشان منقرض شود! والا با این مرداشون!
***********
تصنیف خوشه چین
با صدای مهدیه محمد خانی
به انتخاب الیزا شادنیا
******************
متنی که در صفحه ( فیس بوک )
* شهبانو فرح پهلوی * امده
به انتخاب ژزف اشوری
عکسها به انتخاب بنه نزن
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﮊﻧﻮ ﺑﻮﺩ،
ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺍﻧﯿﻮﻡ ﻭ ﺩﺭﺻﺪ ﻏﻨﯽ ﺳﺎﺯﯼ! ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺧﻮﺏ
ﯾﺎ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﻬﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺎﺭﺯﺩ.
ﺍﻣﺎ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﯾﺎﺩﯼ ﮐﻨﯿﻢ
ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﺑﻠﻦﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ...
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭﺧﺎﺭﺟﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻨﺎﺏ ﻇﺮﯾﻒ، ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﺒﺎﺳﻌﻠﯽ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ،ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﮐﺘﺮﺍﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻞ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺎﻝ1321 ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻣﻮﺭﺧﺎﺭﺟﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﭘﻠﻪ ﭘﻠﻪ ﻃﯽ 30ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﯾﺸﺎﻥ، ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺗﺸﺮﯾﻔﺎﺕ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺧﺎﺭﺟﻪ 1321 ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺳﯿﺎﺳﯽ 1322 ﺩﺑﻴﺮ ﺩﻭﻡ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﻮﺋﻴﺲ 1323 ﺩﺑﻴﺮ ﺍﻭﻝ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻟﻬﺴﺘﺎﻥ 1326 ﺭﺍﻳﺰﻥ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ 1331 ﺳﻔﻴﺮ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻭﺭﺷﻮ 1338 ﺩﺑﻴﺮﻛﻞ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﻣﺮﻛﺰﻱ ﺳﻨﺘﻮ ﺩﺭ ﺁﻧﮑﺎﺭﺍ 1340 ﻣﻌﺎﻭﻧﺖ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﺟﻪ 1347 ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﺟﻪ 1349 ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ 1351 ﺗﺎ 1357
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻣﻮﺯﮔﺎﺭ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺁﺷﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﺮﺩ.
ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺷﺪ،ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﺪ،ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ، ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻣﺘﻬﻤﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺟﺮﻣﺶ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ 1975 ﺍﻟﺠﺰﺍﯾﺮ (ﺣﺪﻭﺩ ﻣﺮﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﻧﺪﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ ﺧﻂ ﺗﺎﻟﻮﮒ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﺍﺗﻤﯽ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪ.
ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ، ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﻔﺖ ﻭ ﮔﺎﺯ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﺍﺗﻤﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻞ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺗﻀﯿﯿﻊ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۲۲ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ۱۳۵۸ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻪ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺧﻠﺨﺎﻟﯽ ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪ، ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﻣﻔﺴﺪ ﺍﻟاﺮﺽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ 11 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺳﺎﺑﻖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻗﺼﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻠﺨﺎﻟﯽ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭﯼ ﺑﺪﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﻫﺎ ﺷﺪ ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ،
ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﺼﺎﺩﺭﻩ ﺷﺪ، ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﺎﺯﺣﻤﺖ
ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﺬﺭﺍﻧﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺛﺒﺎﺕ
ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺼﺎﺩﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺭﺛﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ
ﺩﻟﯿﻞ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ، ﻋﺒﺎﺳﻌﻠﯽ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﺯﯾﺮ ﺧﺮﻭﺍﺭﻫﺎ ﺧﺎﮎ ﭘﻮﺳﯿﺪ ...
ﺟﻨﮓ ﺷﺪ، ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ 598 ﺑﺎ ﻋﺮﺍﻕ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﺎﯼ
ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻣﻔﺎﺩ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ 1975 ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻮﺩ!!
ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﺗﻤﯽ ﺷﺪ ﺣﻖ ﻣﺴﻠﻢ ﻣﺎ، ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻫﺎ ﺍﻣﻀﺎ
ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺧﻠﻌﺘﺒﺮﯼ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻮﺩ!!
.🔻رضا شاه🔻
ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ ، ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ ،
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩﺳﺎﺧﺖ ، ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮﯼ ﺳﺎﺧﺖ ،
ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺳﺎﺧﺖ ، ﺟﺎﺩﻩ ها ﺭﻭ ﺳﺎﺧﺖ ،
ﭘﻞ ﻫﺎﺭﻭ ﺳﺎﺧﺖ ، ﻣﺮﺯﻫﺎﺭﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮﺩ،
ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺭﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ،
ﮐﺸﻮﺭﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﺭﻭ ﯾﮏ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﮐﺮﺩ،
ﻧﻔﺖ ﺭﻭ ﻣﻠﯽ ﮐﺮﺩ،
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﻻﯾﺸﮕﺎﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭ ﺳﺎﺧﺖ،
ﺑﯿﻤﻪ ﺭﻭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩ،
ﺩﺯﺩﻫﺎﯼ ﮔﺮﺩﻧﻪ ﺭﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﺮﺩ،
ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩ ،
ﺍﻣﺮﯾﮑﺎﺭﻭ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻧﻔﺘﯽ ﮐﺮﺩ،
ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺮﺩ،
ﺟﺰﯾﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺐ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭﻣﻮﺳﯽ ﺭﻭ ﺍﺯ
ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ، ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﯼ ﻋﺮﺑﻬﺎ ﮔﺮﻓﺖ،
104 ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﻋﺮﺍﻕ ﺟﻨﮓ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﻧﯿﺮﻭ ﻣﻨﺪﯼ
ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺩ
ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺻﻨﻌﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ،
ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺤﺎﺩﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻭﺭﺷﻮ ﻭ ﻧﺎﺗﻮ ﺭﻭ
ﺟﺬﺏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ،
ﻭﺭﺷﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺳﺎﺯﯼ ﺍﺭﺍﮎ ﻭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ،
ﻏﺮﺏ ﻭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻧفت و ﮔﺎﺯ و ﺧﻮﺩﺭﻭ، ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﺭﻭ ﻭﺍﺭﺩﮐﺮﺩ،
ﺣﻖ ﺭﺍﯼ ﺑﻪ ﺯﻧﻬﺎ ﺩﺍﺩ،
ﺯﻧﺎﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ
ﻭﻣﺪﯾﺮﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﻭ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﺳﺎﺧﺖ،
ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﻭ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ،
ﻭﺭﺯﺵ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﺮﺩ،
ﭘﻮﻝ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ 10 ﺍﺭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺮﺩ ﯾﻌﻨﯽ
ﺍﮔﺮ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﯿﯿﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﮐﻨﻪ
ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻦ ﺑﺎ ﺭﯾﺎﻝ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻥ،
ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎﯾﯽ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﺮﺩ،
ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ،
ﺍﻭﭘﯿﮏ ﺭﻭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﻧﻔﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺮﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻔﺮﻭﺷﻪ،
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺍﻭﭘﯿﮏ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ،
ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ، ﺁﺯﺍﺩﯼ ﭘﻮﺷﺶ ﺑﻮﺩ،
ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﻥ ،
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﯼ ﺍﺯ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻧﺪ،
ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺩﯾﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ، ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺎﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ،
ﺳﺮﮐﺮﺩﮔﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﯼ ﺁﻥ ﺭﻭز ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ
ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻥ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻥ، ﻭ ..............
ﺍﮔﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻭﯾﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺧﯿﺎﻧﺘﻪ ﭘﺲ ﺗﻌﺎﺭﯾﻒ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ
قضاوت بامردم✌✌
******************
عکسی که عکاسش را کشت
به انتخاب شیرین ناز فرهمند
در دنیایی که همه چیز خیلی زود فراموش میشود و تاریخ هم تنها برای عبرت نگرفتن است، عکسها سندی هستند که با ثبت یک لحظه، راوی تاریخ میشوند. لحظه کوتاهی که در قاب کوچک عکاسها ثبت میشود، آنقدر قدرتمند است که میتواند خشم، زیبایی، لذت، ظلم، مهر، امید و اندوه نهفته در دورن خود را به چشمهایی که نظارهگر آن هستند، منتقل کند.
دنیای عکس و عکاسی پر از اتفاقات پیشبینی نشده است. شاید وقتی عکاس یک لحظه را ثبت میکند، نمیداند همین تصویر ثبت شده چه تاثیری بر خودش، آدمها و دنیا خواهد گذاشت. پیش آمده است که یک عکس و تبعات آن به حدی تاثیرگذار بوده که عکاسش را مجبور به خودکشی کرده است.
«کودک و لاشخور» عکسی است که در سال ۱۹۹۳ توسط کوین کاتر ثبت شد و با انتشار در نیویورک تایمز، دنیا را تکان داد. دختربچه گرسنهای که راه زیادی تا مرگ ندارد و لاشخوری که در انتظار دریدن اوست. این عکس برنده جایزه پولیتزر عکاسی شد و نام کاتر را بر سر زبانها انداخت، اما او که از حاشیهها و انتقادات مربوط به این عکس به تنگ آمده بود خودکشی کرد و در یادداشتی که به جا گذاشته، نوشته بود:
«کودک و لاشخور» عکسی است که در سال ۱۹۹۳ توسط کوین کاتر ثبت شد و با انتشار در نیویورک تایمز، دنیا را تکان داد. دختربچه گرسنهای که راه زیادی تا مرگ ندارد و لاشخوری که در انتظار دریدن اوست. این عکس برنده جایزه پولیتزر عکاسی شد و نام کاتر را بر سر زبانها انداخت، اما او که از حاشیهها و انتقادات مربوط به این عکس به تنگ آمده بود خودکشی کرد و در یادداشتی که به جا گذاشته، نوشته بود:
«من افسرده و ناامید بودم... بدون تلفن... بدون پول برای پرداخت اجاره... بدون پول برای حمایت از کودکان... بدون پول برای پرداخت بدهی... بدون پول!!... ذهن من با خاطرات زندهای از خشم و درد و کشتار و اجساد روی هم تلنبار شده و خانههای خالی از سکنه و کودکان گرسنه و رنجور انباشته شده است....»
این عکسها تنها تعداد کمی از تصاویر مهمی هستند که دنیا را مسحور خود کردهاند. هنوز هم عکسها با قدرتی بیشتر از گذشته و با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی به تاثیرگذاریشان ادامه میدهند. هنوز هم کودکانی در غزه زندگی میکنند که رنجهایشان سوژه عکاسان خبری و اجتماعی دنیاست.
این عکسها تنها تعداد کمی از تصاویر مهمی هستند که دنیا را مسحور خود کردهاند. هنوز هم عکسها با قدرتی بیشتر از گذشته و با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی به تاثیرگذاریشان ادامه میدهند. هنوز هم کودکانی در غزه زندگی میکنند که رنجهایشان سوژه عکاسان خبری و اجتماعی دنیاست.
***********
به بچه هایمان بیاموزیم
به انتخاب میترا دلی
باید به فرزندانمان بیاموزیم تنها یک
نژاد داریم آنهم نزاد انسانیت است
و اینکه یک جامعه با تنوع در رنگ
زیبایی جامعه را بیشتر مینماید
نه نقاط ضعف
آنها را
تنها با این گونه تفکر میتوان با حصر
شدن عقاید و افکار نژادپرستانه
مبارزه کرد
میشود از داشتن نژادهای مختلف در
یک جامعه برای محکم کردن آمال
وروش صحیح جهت رشد آن جامعه
استفاده کرد
و در کل
تا عقاید آلوده که باعث صدمه زدن
به کل جامعه میگردد رشد نکند
بین زن و مرد دختر وپسر سیاه
و سفید جوان و پیر از نظر حقوقی
نبایستی فرق باشد
تا هرکدام از اینها عضوی از اعضائ
جامعه سالم قراربگیرند نه باری برای آن
*****************
خردسالی گوگوش که با پدرش صابر
اتشین عملیات اکروبات انجام میداند
به انتخاب گیلا قاطان
***************
در توصیف زن
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
از مولانا
به انتخاب بمان فروغی
**************
- پیامی از جوانان اسرائیل
- به جوانان ایران
- ما از شمامنتنفر نیستیم
- ما شما ر دوست داریم
- و اگر که کسی از ما میگوید کشور شما
- را بمباران میکند نماینده همه ما نیست
- امیواریم که نزد شما هم همینطور است
- شما هم ما را دوست دشته باشید
- و اگر رهبر شما میخواهد که کشور ما را
- ار روی زمین بردارد نماینده همه شما نیست.
- بکذارید با هم مراوده داشته باشیم
- از تکنولوزي سخن بگوئم
- از علم و صنعت و هنر حرف بزنیم
- ما صلح میخواهیم
- امیداواریم که شما هم !
کلاس عبرت
بچه ها تو زندگی باید یا گرگ بود یا گوسفند
اکه نخوری میخورنت
اکه نزنی میزننت
اگه نمالی میمالنت
بچه ها پس باید چی بود تو زندگی
البته گوسفند
به انتخاب پرویز فاخری
No comments:
Post a Comment