ما نمیفهمیم چراهر اتفاق ناهنجاری که از زیر سبیل نیروهای انتظامی فرقی نمیکند که از چه طیفی باشند بسیج ، سپاه، سربازان گمنام امام زمان و جان به در بردگان از شهادت ! ( اینرا خودم ساختم ) « رد میشود مردم خرده میگیرند که چرا سازمانهای مزبور ( یا حداقل یکی از انان ) بلافاضله و یا ماگسیموم بعد از گذشت چند روز از بروز ان اتفاق چون ان اتفاق سهوی نمیباشد ( مانند بروز زلزله ) انرا به دشمن نسبت میدهند و یا انرا باعث سوؤ استفاده دشمن از اوضاع میدانند که بی شک مراتب خوشحالی او را نیزفراهم میاورد!. اما مردم حق ندارند گناه هر فاجعه ئی را که برای انان پیش میاید به عهده سازمانهای انچنانی بیندازند. اشکال در این است که اگر ان سازمانها درست مفهوم بیاناتشان را ابراز بدارند. اگر انان مقصود خود از کلمه « دشمن » را به ان واقعیتی که هست بیان کنند جلو این بدبینیهای بیهوده و ضد حکومتی را میشود بسیار ساده گرفت . به نظر من کوتاهی از بخش « اطلاع رسانی » سازمانهای اطلاعاتی و انتظامی است که بسیار ضعیف و به ضرر اولیای دستگاهها عمل میکند!.مثلا در مورد این مساله « پیش پا افتاده » اسید پاشی که حادثه نو ظهوری از بعد از انقلاب نمیباشد که در کشور ما اتفاق میافتد چون در زمان حکومت «طاغوت » تنها یکبار اسید پاشی شد و انهم به صورت خواننده ئی بود که ظاهرا چون دختر خاله دوست دخترش که « لزبین » بود و از او به خاطر انکه عشقش را دزدیده بدش میامد به صورتش اسید پاشیده بود! ( گناهش گردن خودشان! ) اینگونه حوادث از بعد از انقلاب کاربر مهمی برای « به جا انداختن » مسائل حیاتی انقلاب مانند مرگ بر اسرائیل گفتن عموم در امد که گوی سبقت را از رقبای دیگر خود « زنجیر به دستان موتور سوار، قمه کشها، چوب به دستان و هتک ناموس کننده گان حزب اللهی » در به ثمر رسانی اهداف انقلاب « هیچ (بیان احساس خمینی نسبت به ایران ) و امت ( ملت ) ربود!. اغاز پرشکوه این عملیات شهادت طلبانه ویژه « توسری خورها » / طبقه نسوان بود که چندان میلی در عزت بستن « عرق چین زنانه اسلامی / روسری » از خود نشان نمیداند که در معابر با « پراندن » اینگونه « متلکهای اسیدی » در صدد دلبری از انان بر میامدند و در اینگونه مواقع سخنگویان ادارات مزبور نمیکردند و هنوز هم نمیکنند که حتی با نشان دادن تصاویر « خط خطی » شده دشمنان از طریق نصب انان در مساجد و تکیه کاه ها و مجالس عزاداری خودی و ناخودی و امثالهم که خیلی هم زیادند قدری به مردم ارامش بدهند و در کنار ان نیز به توضیحات لازم در این رمینه بپردازند که دلیل ان کوتاهیها یا کمبود وقت است و یا کمبود پرسنل . حقیر مدتیست که از لذت درد زایمان کار و کاسبی فراغت یافته و به دنبال کاری در کنار سردار رادان و امثال ایشان میگردم! چون میتوانم نقش بسیار مهمی که به طور چشمگیری نادیده گرفته شده که با ابروی اولیای امور بازی میکند را به نحو احسن بازی کنم و ان در لباس سخنگوی اداره انتظامی در امدن است. برای مثال در مورد دشمنانی که به گفته اقای رادان موضوع اسید پاشی باعث « سوؤ استفاده و خوشحالیشان » گردیده توضیح می تواند این باشد که « ای مردم بفهمید و بدانید دشمنان انانی هستند که خود و به دستور دشمنان بزرگتر یعنی کسانیکه طول و عرض و قطر عمامه هایشان از اینجا تا جهنم است و انبوهی ریشهایشان به ازدهام ملخهای اسمان در زمان هجوم به مزارع، به دست و پا و سر و صورت ان بیچارگانی که تمام * هستیشان * زیبائي زنانه انان است اسید پاشیده اند!. جوابش به همین سادگی بود!. اما بی دلیل هم نیست که از داشتن سخنگو طفره میروند زیرا تبانی شرکای امران ان فجایع که فرصت شماران امنیتی مانند اقای رادان باشند نمی گذارند که هرگز دست انان رو گردد!.
ای بخشکی شانس این هم از استخدام، شروع نشده از دست رفت. خاتمه
No comments:
Post a Comment