10.30.2009






شبات شالم


مقدمه


در پاراشای این هفته چند مورد مهم بیشتر از موضوعات دیگر به چشم میخورند که من در حد توانائي مطالعات و برداشتهای شخصی که در این موارد دارم انانرا با شما در میان میگذارم.

بیان هر عقیده و گفتار و انتقاد و برداشت از هر موضوعی حقی است که هر انسانی باید داشته باشد و به ان جامه عمل بپوشاند اما پذیرفتن انان از جانب دیگران نباید بطور چشم بسته مورد قبول واقع شود . بطور مثال چون « از جانب ان شخص گفته شده و یا چون در فلان کتاب مقدس نوشته شده » مورد تأید قرار بگیرد حتی اگر ان گفته در * توراه * که بالاتر از ان نیست امده باشد و یا از زبان عزیز ترین انسان به چشم خداوند * مشه بن عمرام * گفته شده باشد . یهودیت به ما میاموزد که برای پذیرفتن هر چیز حتی * خداوند * اول انرا با دانائي مورد سؤال قرار دهیم ( بهمانگونه که وجود خداوند و فرامین او که در تورا امده را همیشه مورد سؤال قرار دادیم که عوام به انان ایراد بنی اسرائیلی لقب داده اند ! ) و بعد از تحقیقات علمی و فلسفی در ان باره انگاه وجود او را بپذیریم !. این حقی است که در تورا خداوند به ما ارزانی داشته و از *‌بایدهائیست * که وظیفه ما نسبت به خود و جامعه مان است که انرا در همه مراحل زندگی و در هر زمینه ئی به کار ببندیم !.

این مقدمه را به خاطر ان اوردم که بعد از خواندن کامنت من در باره پاراشا اگر دوستانی قصد حمله دارند بیجهت وقت خود را به هدر ندهند چون جوابی دریافت نخواهند کرد اما اگر نطریه ئی در این باره دارند که میتوانند انرا بصورت خلاصه (‌حد اکثر ۵۰۰ حرف ) برای تنه نزن بفرستند انرا با کمال میل چاپ و در صورت امکان به ان جواب خواهم داد!.





پاراشای هفته


* لخ لخا *

داوید فاخری

جمعه ۳۰ اکتبر ۲۰۰۹

لس انجلس


همانطوریکه در بالا ذکر کردم این پاراشا دارای مطالب بسیار قابل توجهیست که به ترتیب به بیان انان میپردازم .

اوراهام ( حضرت ابراهیم ) در خانواده و قوم و ملتی به دنیا امد که همگی بت پرست بودند و او نه از جانب پیام غیبی یا دیدن رؤیا و یا ظاهر شدن فرشته گانی بر او پی به وجود * خدای یکتا * برد بلکه او با استفاده از * بینش * خود که از مشاهده عمیق به ساختارهای طبیعی که در اطرافش وجود داشتند و در نتیجه با موشکافی * عالمانه* در انان پی به وجود * عاملی برتر از هر بتی * برد که تواناترین در خلقت هر موجود و گشاینده هر راز حتی به عظمت * خورشید * است و انگاه نامش را * خدا * گذارد !.

در قسمت دیگری از پاراشا صحبت از قربانی کردن * اسحق * است که خداوند برای ازمایش وفاداری اوراهام به خود دستور داد که به رسم ان زمان که مردمان برای بتهای خود این کار را میکردند او نیز باید با دست خود این عمل جانگداذ را انجام دهد و فرزند عزیزی که بعد از ۱۰۰ سال انتظار به او و همسرش سارا ارزانی شده بود را برای «‌خدائی که کشف کرده بود » قربانی سازد !.

سؤال اینجاست اوراهامی که با بینش و دانائی خود پی به وجود « فیزیکی نادیدنی » خداوندی به ان عظمت برده بود که افریننده هر چه در اسمانها و رمینها و دریاهاست دیگر چه چیز از ان خداوند « نمیدانست که باید میدانست » تا او را به با تمام قلب و وجود به * خدائی * بپذیرد ؟!. به نظر من ان چیز تنها مربوط به «‌ذات خداوند » میشد » که ایا چه تفاوتی بین ذات « خدای دیگران » است که قادر به تکان دادن چشمان خود نیستند و راضی به قربانی شدن فرزندان معتقدانشان به پای خود هستند با او که « قدرت افریدن » دارد و ابر و باد و مه و خورشید و فلکش را برای راحتی موجوداتش به خدمت گذاشته که او نیز بخواهد تا معتقدش با قربانی کردن فرزند خود ارادت خالصانه اش رابه او نشان دهد ؟ اگر او نیز مانند انان راضی به گرفتن جان « انسانی » برای رضایت حال خود باشد ؟ انگاه چه دلیلی باید برای پرستیدن او باشد و نه بتهای دیگر ؟!.


زمانیکه اوراهام تحت ازمایش خداوند دشنه اش را بلند کرد که انرا بر گلوی فرزندش پائین بیاورد در همان حال نیز « او بود » که خدا را به ازمایش گذاشته بود که اگر ان خدا همچنان منتظر میماند تا اسحق قربانی شود پس دشنه اش را به کناری بگذارد و عطای این خدائی که از هیکل پر است و از رحم و شفقت و خوبی و گذشت دل ، خالی را به لقایش ببخشد !!. البته میدانیم که چنین نشد و هردوی انان * خداوند و اوراهام * از این بوته ازمایشی که برای همیشه خداوند و قوانین انسانی او که به ما ارزانی شده است را « جاودانه » ساخت،سربلند بیرون امدند!.

نتیجه انکه اگر اوراهام شخصی نبود که خداوند را خود و نه با دخالت دیگران با استفاده از علم و دانش به امتحان نگذاشته و او را به همانگونه که بود چشم بسته قبول کرده بود و ان خدا هم گذاشته بود که او فرزنش را به دست خود به قتل برساند چه بسا که تاکنون دیگر از جهان چیزی باقی نمانده بود !.

نکته دیگری که در این پاراشا خود نمائی میکند طریق « مهمان نوازیست » در دین یهود که اگر برای سایر و اقوام و ملل بصورت رسم و عادت و عرفی « پسندیده » در امده است اما برای ما « یک میتصوا یعنی وظیفه »‌ محسوب میشود که باید انرا با کمال میل و بهمانگونه که خدا را خدمت میکنیم یک مهمان ( غریبه ، فقیر ، ناتوان ، گرسنه ، کم لباس ،بی جا و مکان، ناتوان در پرداخت هزینه تحصیلی ، ناتوان در تشکیل خانواده ، ناتوان در پرداخت هزینه های بهداشتی ، و ناتوان در هزینه های خاکسپاری ،و ..... ) را هم بهم چنین خدمت کنیم و همواره چهره افریده های خداوند (‌طبیعت ،‌حیوانات و انسانها ) را از گرد اسیب و درد پاک نگه داریم !،

بهمانگونه که در توراه امده

* همنوعت را مانند خود دوست بدار *

* و به خاطر بیاور که خودت هم روزی در سرزمین بیگانه غریب و ناتوان بودی و من دست تو را گرفتم و از بردگی به ازادی رساندم *

مهمان نوازی شایسته ئی که اوراهام و سارا از سه تن فرشته هائی که بصورت افراد عادی و خسته که به انان مراجعه کرده بودند انجام داده بودند باعث پیش امدن معجزات عدیده ئی برای انان و ملت یهود گردید که از نمونه های ان * متولد شدن حضرت اسحق است که در ۹۰ سالگی سارا و ۱۰۰ سالگی اوراهام برای انان اتفاق افتاد ! *

شبات شالم

داوید فاخری


3 comments:

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information