2.22.2011











پنـــــدی چنــــــد
به انتخاب الیزا شادنیا




اعتمـــــاد


در هر  رابطه ای اعتماد  بسیار با اهمیت است. وقتی اعتماد از بین برود رابطه به پایان
خواهد رسید . فقدان اعتماد به سوء ظن می انجامد، سوء ظن باعث خشم و عصبانیت
میشود ، خشم باعث دشمنی می شود و این دشمنی  منجر به جدائی.
یک تلفنچی یکبار بمن می گفت
-          شخصی به من تلفن کرد. من هم گوشی را برداشتم و گفتم "واحد خدمات
عمومی. بفرمائید".
شخصی که تلفن کرده بود ساکت باقی ماند.. او دوباره گفت
-          واحد خدمات  عمومی. بفرمائید
وقتی که دیگر می خواست گوشی را بگذارد صدای زنی را شنید که می گفت
-          آه، پس اونجا واحد خدمات عمومی است. معذرت می خواهم، من این شماره را  در
جیب شوهرم پیدا کردم اما نمی دانستم مال چه کسی است"
بدون اعتماد دوطرفه، فکرش را بکنید که اگر تلفنچی بجای گفتن "واحد خدمات عمومی"
گفته بود "الو" چه اتفاقی می افتاد!


 انگشت اتهام را بسوی کسی نشانه نگیرید

مردی به پدر همسرش گفت
-          عده  بی شماری شما را بخاطر زندگی زناشوئی موفقی که دارید تحسین می کنند.
ممکن است راز این موفقیت را به من بگوئید؟
پدر با لبخندی پاسخ داد
-          هرگز همسرت را بخاطر کوتاهی هایش یا اشتباهی که کرده مورد انتقاد قرار نده.
همواره این فکر را در یاد داشته باش که او بخاطر کوتاهی ها و نقاط ضعفی که دارد
نتوانسته شوهری بهتر از تو پیدا کند.
همه ما انتظار داریم که دوستمان بدارند و به ما احترام بگذارند. بسیاری از مردم می ترسند
وجهه خود را از دست بدهند. بطور کلی، وقتی شخصی مرتکب اشتباهی می شود به
دنبال کسی می گردد تا تقصیر را به گردن او بیندازد. این آغاز نبرد است.. ما باید همیشه به
یادداشته باشیم که وقتی انگشتمان را بطرف کسی نشانه می رویم چهار انگشت دیگر
خود ما را نشانه گرفته اند.
اگر ما دیگران را ببخشیم، دیگران هم از خطای ما چشم پوشی می کنند.
می خواهید رابطه ای بی نقص داشته باشید؟

شخصی به یکی از مؤسسات همسریابی مراجعه کرد و گفت:
-          من به دنبال یک همسر می گردم.
لطفاً به من کمک کنید تا همسر مناسبی پیدا کنم.
مسئول مربوطه پرسید -          لطفاً خواسته های خودتان را بگوئید

-         خوشگل، مؤدب، شوخ طبع، اهل ورزش، با معلومات، خوب برقصد و بخواند. مایل
باشد در تمامی ساعاتی از  روز که در خانه هستم و بیرون نرفتم منو سرگرم کند  .. وقتی
به همدم احتیاج دارم برای من داستان های جالبی تعریف کند و هر وقت که خواستم
استراحت کنم ساکت باشد
مسئول مؤسسه با دقت به حرفهای او گوش کرد و در پاسخ گفت
-          فهمیدم. شما به تلویزیون احتیاج دارید
مثلی هست که می گوید زوج بی نقص از یک زن کور و یک مرد کر درست شده است،
زیرا زن کور نمی تواند خطاهای شوهر را ببیند و مرد کر قادر به شنیدن غرغرهای زن
نیست. بسیاری از زوجها در مراحل اول آشنائی  کور و کر هستند و رؤیای یک رابطه بی
نقص را می بینند. بدبختانه، وقتی هیجانهای اولیه فرو می نشیند،
بیدار می شوند و متوجه می شوند که ازدواج به معنی بستری از گلهای رُز نیست.
و کابوس آغاز می شود.
زورگوئی نکنید

بسیاری از روابط به این دلیل گسسته می شوند که یک طرف می خواهد به طرف دیگر
زور بگوید و یا توقع زیادی دارد. مردم فکر می کنند که عشق بر هر چیزی پیروز می
شود و همسرشان می تواند عادات بد خود را بعد از ازدواج ترک کند. عملاً، اینطور نیست.
یک ضرب المثل چینی می گوید "تغییر شکل دادن یک کوه یا یک رودخانه آسانتر از تغییر
دادن شخصیت یک انسان است"
دگرگونی آسان نیست. بنابراین، توقع زیادی برای تغییر دادن شخصیت همسر منجر به
دلخوری و ناخوشنودی می گردد.
تغییر دادن خود و کمتر کردن انتظارات درد کمتری دارد.
حرف با منطق و درست

یک ضرب المثل چینی می گوید " یک حرف می تواند ملتی را خوشبخت یا نابود  کند".
بسیاری از روابط به دلیل حرفهای نابجا گسسته می شوند.. وقتی یک زوج خیلی صمیمی
می شوند دیگر ادب و احترام را فراموش می کنند.. ما بدون توجه به اینکه ممکن است
حرفی که می زنیم طرف را برنجاند هرچه می خواهیم می گوئیم.
یکی از دوستان و همسر میلیونرش از کارگاه ساختمانی بازدید می کردند. یک کارگر که کلاه
ایمنی به سر داشت آن زن را دید و فریاد زد

- مرا به یاد میاوری؟ من و تو در دوران دبیرستان با هم دوست صمیمی  بودیم
در راه بازگشت به خانه شوهر میلیونر به طعنه گفت
-          شانس آوردی که با من ازدواج کردی. وگرنه زن یک عمله و کارگر شده بودی

همسر پاسخ داد ..
-       بر عکس    تو باید قدر ازدواج با من را بدانی. وگرنه اون الان  میلیونر بود ، نه تو
در اکثر مواقع چنین بگو مگوهایی تخم یک رابطه بد را می کارد. مثل یک تخم مرغ
شکسته، که دیگر نمی توای آن را به شکل اول در بیاوری
فریب مرگ
به انتخاب همایون هارونی

حیوانات هم مانند ما انسانها در 
تله هائي که ناخواسته برای خود
 ساخته اند میافتند
 به انتخاب دینا شکیب




سگ با حال / ویدیو
به انتخاب فریدون سلوکی






هر مردي بايد يكروزي ازدواج كنه،
چون شادي که تنها چيز زندگي نيست
به انتخاب الیزا شاد نیا











--------------------------------------------------------------
Bachelors should be heavily taxed. It is not fair that some men should
be happier than others.

--Oscar Wilde

براي مجردها بايد ماليات سنگيني مقرر شود،چون اين انصاف نيست كه بعضيها
شادتر از بقيه زندگي كنند
اسكاروايلد
------------------------------------------------------------------------------------------

Don't marry for money; you can borrow it cheaper.

--Scottish Proverb
براي پول ازدواج نكنيد ، ميتونيد اونرو با بهره كمتري قرض بگيريد
ضرب المثل اسكاتلندي
------------------------------------------------------------------------------------------

I don't worry about terrorism. I was married for two years.

--Sam Kinison

من از تروريستها وحشتي ندارم ، چون دو سال است که ازدواج كرده ام
سام كينيسون

------------------------------------------------------------------------------------------

Men have a better time than women; for one thing,
they marry later; for another thing, they die earlier.

--H. L. Mencken

مردها فرصت بهتري در زندگي نسبت به زنان دارند،يكي بخاطر اينكه ديرتر
ازدواج ميكنند و دوم اينكه زودتر ميميرند

اچ.ال.منكن 


------------------------------------------------------------------------------------------

When a newly married couple smiles, everyone knows why.
When a ten-year married couple smiles, everyone wonders why.

وقتي كه يك زوج تازه مزدوج لبخند ميزنند،همه ميدونن چرا
ولي وقتي يك زوج ده سال پس از ازدواج لبخند ميزنند همه حيرانند چرا ؟

------------------------------------------------------------------------------------------

Love is blind but marriage is an eye-opener.

عشق آدم را كور ميكند ولي ازدواج چشمان انسان را باز ميكند

------------------------------------------------------------------------------------------

When a man opens the door of his car for his wife,
you can be sure of one thing:

either the car is new or the wife.

وقتي مردي درب خودرو را براي همسرش باز ميكند ، شما ميتوانيد مطمئن باشيد كه

يا ماشين جديد است يا همسرش

------------------------------------------------------------------------------------------

I take my wife everywhere, but she keeps finding
her way back to home always.


من همسرم را خودم همه جا ميبرم ، ولي اون هميشه راه برگشتن به خانه را پيدا ميكند

------------------------------------------------------------------------------------------

I asked my wife, "Where do you want to go for our
anniversary? " She said,"Somewhere I have never been!" I told her,
"How about the kitchen?"


من از همسرم پرسيدم كه براي سالگرد ازدواجمان به كجا برويم؟  او گفت: به
جائي كه تا حالا نرفتم.من گفتم: نظرت راجع به آشپزخانه چطوره؟


------------------------------------------------------------------------------------------

We always hold hands. If I let go, she shops.

من هميشه دستان همسرم را در دستم ميگيرم، چون اگه رهاش كنم اون ميره خريد

------------------------------------------------------------------------------------------

My wife was in beauty saloon for two hours.
That was only for the estimate.


همسرم براي دوساعت در يك سالن آرايش و زيبائي بود
البته فقط براي ارزيابي و قيمت گرفتن


------------------------------------------------------------------------------------------

She got a mudpack and looked great for two days. Then
the mud fell off.


همسرم يك ماسك تقويتي صورت خريد ،براي دوروز خيلي صورتش خوب شده بود ولي
بعدش ماسك افتاد

------------------------------------------------------------------------------------------

She ran after the garbage truck, yelling, "Am I too
late for the garbage?"
Following her down the street I yelled, "No, jump in."


همسرم دنبال ماشين زباله دويد و فرياد زد آيا براي انداختن زباله ديركردم ؟
من هم دنبالش به سمت خيابان دويدم و فرياد زدم : نه ، بپر توش

------------------------------------------------------------------------------------------
A man placed some flowers on the grave of his dearly
parted mother and started back toward his car when his attention was
diverted to another man kneeling at a grave. The man seemed to be
praying with profound intensity and kept repeating, 'Why did u have to
die? Why did you have to die?" The first man approached him and said, "Sir,
I don't wish to interfere with your private grief, but this
demonstration of pain in is
more than I've ever seen before. For whom do you mourn so? Deeply? A
child? A parent?"The mourner took a moment to collect himself, then
replied "My wife's first husband."

مردي دسته گلي روي قبر مادر عزيز مرحومش گذاشت و داشت به سمت ماشينش
برميگشت كه توجهش به مردي جلب شد كه بالاي سر قبري زانو زده بود.بنظر
ميرسيد مرد با سوز و گداز فراواني جمله اي را تكرار ميكرد،"چرا بايد از
دست ميرفتي؟" ، " چرا بايد از دست ميرفتي؟"
مرد اولي به سمتش رفت وگفت: اميدوارم مزاحم سوگواريتان نشده باشم اما در
اين حد اظهار عجز و ناراحتي را تا بحال نديده ام ، براي چه كسي
اينطورعميق ابراز ناراحتي ميكنيد؟ فرزند؟والدين؟
مرد سوگوار چند لحظه اي طول كشيد تا خودش را جمع و جور كند سپس پاسخ داد:
"شوهر اول همسرم !
------------------------------------------------------------------------------------------
A couple came upon a wishing well. The husband
leaned over, made a wish
and threw in a coin .
The wife decided to make a wish, too. But she leaned
over too much, fell
into the well, and drowned. The husband was stunned
for a while but then
smiled "It really works!"

يك زوج بر سر يك چاه آرزو رفتند، مرد خم شد ، آرزوئي كرد و يك سكه به
داخل چاه انداخت.زن هم تصميم گرفت آرزوئي كند ولي زيادي خم شد و ناگهان
به داخل چا ه پرت شد
مرد چند لحظه اي بهت زده شد بعد لبخندي زد و گفت: " اين واقعا" درست كار ميكنه
تست شراب
به انتخاب ژوزف اشوری
مسئول تست کردن شراب های يک شرابسازی می ميرد، مدير کارخانه شرابسازی دنبال يک مسئول تست ديگر می گردد تا استخدام کند. يک فرد مست با لباس ژنده و پاره برای گرفتن شغل درخواست می دهد. مدير کارخانه فکر می کند چطور اورا رد کند.* *اورا تست می کنند. به او يک گيلاس شراب می دهند و می خواهند که آنرا تست کند آزمايش می کند و می گويد* *شراب قرمز، مسکات، سه ساله، و در بخش شمالی تپه رشد کرده و در ظرف فلزی عمل آمده است* *مدير شرابسازی می گويد درست است* * *گيلاس ديگری به او می دهند * *اين يکی شراب قرمز کابرنه هشت ساله و در بخش جنوبی تپه  رشد کرده و در چليک چوبی عمل آمده است * *درست است.* *مدير موسسه که متعجب شده است با چشمکی به منشی پيشنهادی میکند. او يک گيلاس ادرار می آورد. فرد الکلی آنرا آزمايش می کند. و می گويد* *بلوند، 26 ساله، سه ماهه  حامله است و اگر کار را به من ندهيد نام پدر بچه را هم خواهم گفت
**********
بسیجی در گفتگوی تلفنی با
شهرام همایون
داریوش ستاره



No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information